مقایسه ی ایرانِ در آستانه ی ۱۴۰۰با ایران ۱۰۰ سال پیش، حتی به طنز، شاید کار معقولی نباشد. اوضاع ایران و ایرانیان در سالهای ۱۲۹۹ و ۱۳۰۰ به حدی اسفناک و دلخراش بود که هیچ مقایسه ی طنزآمیزی را برنمی تابد. سرزمینی که با انواع بیماری ها، بحرانهای سیاسی و اجتماعی، فقر، خشکسالی، عواقب جنگ جهانی اول، قحطی و اشغالگری درگیر بوده است.

ولی چاره چیست؟ ما اصرار داریم که این مقایسه را انجام دهیم. فقط باید این نکته را یادآور شویم که حوادث زیر همگی اتفاقات واقعی ۱۰۰ سال پیش هستند. ما فقط کمی نمک بدان افزوده ایم:

 


این مطلی را از زبان نویسنده آن بشنوید

با سپاس فراوان ازخانم میترا بشاش

مشاور با تجربه و خوش نام خرید و فروش و ارزیابی املاک در ونکوور بزرگ – تماس: ۶۰۴۷۸۰۸۶۰۲


بیماریهای اپیدمیک

بدانید و آگاه باشید همانگونه که ایرانِ در آستانه ی ۱۴۰۰ همچنان درگیر کوید ۱۹ و ورژن های بروزشده ی آن است، ایرانِ در آستانه ی ۱۳۰۰ نیز مبتلای آنفلوآنزای اسپانیایی و امراض دیگر بود. ما واقعاً نمی دانیم در آن دوران هم مثل امروز عده ای که دستشان به دهنشان می رسیده وجود داشته اند که با سفری به فرنگ و ینگه دنیا خود را پزشک و پرستار جا زده و فایزر و استرازنکا نوش جان کنند و یک عده بی نوای دیگر همچنان منتظر بمانند که بالاخره روزی سرنگ برکت به تنشان فرو برود.

مردم طهران مرض آنفلوآنزای اسپانیایی که سوغات متفقینِ درد گرفته برای ایران بود را ناخوشی باد می نامیدند زیرا تصور می کردند با وزش شدید باد آمده است. در هر حال، آنفلوآنزای اسپانیایی آن زمان و کوید۱۹ این زمان، گویا هر دو ربطی به آسمان داشته اند: اولی با وزش باد و دیگری از طریق ایرلاین ها.

هشدار بلدیه به الاغ دارها

این الاغ دارها کارشان همان بود که امروز خودروهای مکانیزه حمل زباله انجام می دهند. برخی از الاغ دارها کثافات را در خرابه های شهر تخلیه می کردند و به خارج شهر نمی بردند. در سال ۱۳۰۰، بلدیه به آنها هشدار داد که دست از این کار زشت بردارند.

تصویری جالب از جاده قدیم شمیران (خیابان شریعتی فعلی) در سال۱۲۸۹

اما مردم ما در آستانه سال ۱۴۰۰ به خوبی می دانند که باید آشغال ها را تفکیک از مبداء کرده و راس ساعت ۹ شب دم در بگذارند. خودروهای حمل زباله نیز محموله های خود را در خرابه های شهر خالی نمی کنند زیرا ما در شهرها اصلاً خرابه نداریم.

ممنوعیت غسل اموات در خانه

واقعاً در آن زمان میت را در خانه غسل می دادند؟ لابد بوده که در سال ۱۳۰۰ چنین ممنوعیه ای صادر شده است. خدا را شکر که امروز جاهایی هست که اموات ما را شیک و مجلسی غسل می دهند و عطر و ادکلن و گلاب و بادی اسپلش می زنند و تَرگُل و وَرگُل راهی دیار باقی می کنند، آن هم با هزینه ای بسیار ناچیز.

اوضاع زنان

زنان در آستانه ۱۳۰۰ و قرن جدید در حال بازیابی جایگاه و حقوق اولیه خود بودند:

حق تحصیل، حق رای، حق آزادی پوشش، حق طلاق و حقوق خانواده، حق اشتغال، حق فعالیت های اجتماعی و بسیاری حقوق دیگر.

یکی از حقوقی که زنان به جد آن را دنبال می کردند این بود که فی المثل اگر خانم ورزشکاری در رشته اسکی آلپاین بخواهد در یک تورنومنت خارجی شرکت کند همسرش حق نداشته باشد او را ممنوع الخروج کند. شاید تعجب آور باشد اما باور کنید چنین رفتارهای متحجرانه و متعصبانه ای در صد سال پیش مرسوم بوده. چیزی که امروز خوشبختانه اثری از آن نیست!!

 

تهران قدیم

تاسیس بلدیه (شهرداری) نوین

در فروردین ۱۳۰۰ شهرداری با ساختاری جدید و مستقل در طهران و بعدتر در شهرهای دیگر تشکیل شد. شهرداری آن زمان مثل طفلی نورسیده، پاک و معصوم بود. تراکم فروشی نمی کرد، برای جواز ساختمان زیرمیزی نمی گرفت، برای خشکاندن درختان باارزش و قدیمی که چشم انداز یک مجتمع بی ریخت را مخدوش کرده اند زد و بند نمی کرد، فضای سبز را تغییر کاربری نمی داد و پرسنل و رؤسایش در اینجا و آنجا به جرم اختلاس و سوء استفاده مورد پیگرد قضایی واقع نمی شدند.

عکس هوایی از باب همایون تهران در سال ۱۳۱۰

یکی از کارهای بلدیه در آن سال، نصب چراغ معابر در سطح شهر طهران برای اولین بار بود. چراغ هایی که پس از طی صد سال و در آستانه سال ۱۴۰۰ شب ها خاموش می شوند و ما واقعاً نمی دانیم فلسفه وجودی شان چیست!!

سینما

اردشیرخان وثوق التجار که از پایه گذاران سینمای نوین در ایران بود در سال ۱۲۹۹ اولین سینمای روباز را در خیابان امیریه طهران افتتاح کرد. اما حال و روز سینمای سال ۱۲۹۹ با سینمای ۱۳۹۹ بسیار شبیه است. اگر امروز به دلیل شیوع کوید۱۹ سالن های سینما کم رونق است در آن زمان نیز به دلیل قطعی مکرر برق خیابان امیریه، نمایشخانه اردشیرخان نیز دیری نپایید و تعطیل شد. ظاهراً موتور برق خیابان امیریه با کمبود سوخت مواجه بوده و قابلیت استفاده از مازوت را هم نداشته است.

باب همایون در روزگار فعلی

شعر و ادب

در شهریور ۱۲۹۹ تقی رفعت از آغازکنندگان شعر نو و طرفداران تجدد در ادبیات از دنیا رفت. امروز آقای رفعت نیست تا ببیند بعد از ۱۰۰ سال هرکس که چند شعر از نیما و سهراب و اخوان و شاملو و بزرگان دیگر می خواند به سرش می زند که شعرنوگو شود و مجموعه شعری که نود و نه درصد صفحاتش سفید است بیرون بدهد و تن همه آن بزرگان را در گور بلرزاند.

از افشین حر مطالعه کنید:

حکومت

سالهای ۱۲۹۹ و ۱۳۰۰ پایان حکومت قاجاریان بود. در سال ۱۳۹۹ هم ترامپ رفت و حسرت دیدار ملانیا و ایوانکا و تیفانی را به دل بسیاری از آقایان ایرانی گذاشت. سال ۱۴۰۰ هم که رئیس جمهور ما به کار خود پایان می دهد و رئیس جمهور و کابینه ای تازه نفس می آید. فقط خدا کند رئیس جمهور جدید به جای کلید، ریموت کنترل یا چوب جادو داشته باشد!

در پایان، ما که بالاخره نفهمیدیم سال ۱۴۰۰ آخرین سال قرن گذشته است یا اولین سال قرن آینده. مردم یک چیزی می گویند و موسسه ژئوفیزیک هم ساز خودش را می زند. لطفاً یکی از طرفین کوتاه بیایند تا ما تکلیف خودمان را بدانیم. تنها دغدغه ای که ما را می آزارد فقط همین است.

نوروز ۱۴۰۰ بر خانواده بزرگ و نازنین پلاک ۵۲ مبارک و خجسته

*اطلاعات تاریخی متن از روزنامه همشهری، شماره ۷۹۹۰ (ویژه نامه سده سنگ و الماس) و روزنامه ایران، شماره ۷۳۶۸ (ویژه نامه ایران ۱۳۰۰) نقل شده اند.*