استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
همیشه رسم روزگار، تقابل بین جبههی مثبت و منفی را بهنمایش گذاشته است. انسانهایی پاک و معصوم که قهرمانانه مقابل آدمهای بدذات و خبیث میایستند. اما چه میشد اگر آن انسانهای پاک، تبدیل به موجوداتی بدجنس میشدند و اینبار رسم روزگار، تقابل بین جبههی منفی و باز هم منفی را نشان میداد! با جنگ جهانی سوم، چنین دنیایی را تجربه خواهید کرد. در این مقاله، به نقد فیلم سینمایی جنگ جهانی سوم ساختهی هومن سیدی میپردازیم.
خلاصه فیلم سینمایی جنگ جهانی سوم؛ خطر اسپویل فیلم
شکیب، با بازی محسن تنابنده، یک کارگر روزمزد است که همسر و فرزندش را طی یک حادثهی زمینلرزه از دست داده است. او اکنون عاشق زنی کرولال به نام لادن، با بازی مهسا حجازی، است. داستان فیلم جنگ جهانی سوم از آنجایی آغاز میشود که شکیب برای کارگری صحنه به یک صحنهی فیلمبرداری میرود. او در آنجا همراه سایر کارگران به ساخت دکور و مناظر فیلم میپردازد؛ اما وقتی طی یک اتفاق ناگهانی سازندگان آن فیلم تصمیم میگیرند که یکی از نقشهای کلیدی را به شکیب بدهند، او آهسته درگیر ماجراهایی غیرقابلپیشبینی و پیچیده با سازندگان فیلم میشود.
جوایز فیلم جذاب جنگی ـ جنایی جنگ جهانی سوم
ـ جایزهی بهترین فیلم افق در جشنوارهی ونیز ۲۰۲۲
ـ جایزهی بهترین بازیگر مرد برای محسن تنابنده در جشنوارهی ونیز ۲۰۲۲
ـ جایزهی ویژهی هیئت داوران در جشنوارهی بینالمللی فیلم توکیو ۲۰۲۲
– جایزهی بهترین فیلم در جشنوارهی بینالمللی فیلم استانبول ۲۰۲۲
تاریخچهای کوتاه از کارگردان و نقد فیلمهای وی
قبل از نقد و بررسی فیلم سینمایی جنگ جهانی سوم، بیوگرافی مختصری از آثار هومن سیدی را خدمت شما عزیزان ارائه میدهیم. هومن سیدی یکی از فیلمسازان معاصر سینمای ایران محسوب میشود که پس از ساخت چند فیلم کوتاه، با اولین ساختهی بلند خود بهنام فیلم «آفریقا» بهطور جدی وارد عرصهی سینما شد. اثری که از شیوهی روایت کارگردان بزرگ فرانسوی، رومن پولانسکی Roman Polanski، الهام گرفته بود. فیلم آفریقا با وجود کسب جوایز متعدد از جشنوارهی فیلم فجر، آنچنان فیلم پرکششی محسوب نمیشود. سیدی در ادامه، دومین ساختهی بلند خود یعنی فیلم «سیزده» را ساخت. این فیلم توانست نوع، سبک و نگاه این کارگردان و درنهایت خلاقیت و ذوق هنریای را که در فیلم آفریقا بهثمر نرسیده بود بهتر و پختهتر به نمایش بگذارد.
فیلم بعدی هومن سیدی یک اثر متفاوت، ساختارشکن و ریسکی بود؛ «اعترافات ذهن خطرناک من» را شاید بتوان بیسروتهترین و درعینحال جذابترین روایتی دانست که سیدی تا آن موقع ساخته بود. طبق انتظار، نظرات کاملاً ضدونقیضی دربارهی فیلم گفته شد که تعداد نظرات منفی اندکی بیشتر بود. چیزی که به تماشاچیان اثبات شد، جسارت و ریسکپذیری هومن سیدی در گفتن داستانهایی منحصربهفرد و عجیبوغریب بود. کسی که از نقد فیلم خود توسط منتقدان سرسخت هیچ ترس و ابایی ندارد و هر ایدهای را که از آن لذت ببرد در آثارش نمایش میدهد.
پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
«خشم و هیاهو» فیلم بعدی سیدی، کمی ریسکپذیری اعترافات ذهن خطرناک من را کنار گذاشت و داستان منطقیتری را روایت کرد؛ اثری که گفته میشد برگرفته از جنایات واقعی است. خشم و هیاهو با جوایزی که کسب کرد، نام کارگردان را بیشازپیش بر سر زبانها انداخت. فیلم بعدی هومن سیدی یعنی «مغزهای کوچک زنگزده» را میتوان نقطهی اوجی در کارنامهی هنری این کارگردان بهحساب آورد؛ اثری پرضرب، مفرح و درعینحال بیرحم. سیدی برای این فیلم تلاش فراوانی کرده بود؛ چراکه بسیاری از نواقص فیلمهای قبلی را نداشت. حاصل اینهمه زحمت نیز جایزهی بهترین فیلم از نگاه تماشاچیان در سیوششمین جشنوارهی فیلم فجر در سال ۱۳۹۸ بود. پس از مغزهای کوچک زنگزده، سیدی اندکی به خود استراحت داد، سپس قدرتمندتر از همیشه با سریال «قورباغه» به عرصه بازگشت.
اولین تجربهی کاری این کارگردان در نمایش خانگی، اثری تماشایی و جذاب بود که هر دوستدار آثار جنایی و معمایی میتوانست از تماشای آن لذت ببرد. اثری که بهخصوص در قسمتهای نخستین علاقهی کارگردان به آثاری همچون Pulp Fiction تارانتینو و نفرت La Haine محصول سال ۱۹۹۵ فرانسه را بهوضوح نمایش میداد. قورباغه اثبات کرد که سیدی از اشتباهاتش درس میگیرد و در هر پروژهی جدیدش سعی میکند اثری بهتر بسازد. نتیجهی آن نیز یک جدال تماشایی بین نوید محمدزاده، صابر ابر و هومن سیدی را به همگان نشان داد.
سریال قورباغه نیز بینقص نبود و نتوانست آن کیفیت بالای خود را تا انتها حفظ کند و با یک پایانبندی عجولانه و اشکالات متعدد فیلمنامهای تمام شد. هماکنون جدیدترین ساختهی این کارگردان پردغدغه، فیلم جنگ جهانی سوم، پیشروی ماست؛ اثری که میتوان با ارفاق گفت بهترین ساختهی سیدی از لحاظ داستان و روایت فیلم است.
اولین فیلمنامهای که سیدی آن را بهتنهایی ننوشت!
بارزترین تفاوت فیلم سینمایی جنگ جهانی سوم ساخته هومن سیدی با سایر آثار او، تنها نبودن اسم سیدی در بخش فیلمنامهنویس است. همیشه هنگام تماشای فیلم سیدی، تنها نام سیدی بود که در قسمت نویسنده خودنمایی میکرد، اما اینبار آرین وزیردفتری و آزاد جعفریان به او در ویرایش و تنظیم فیلمنامه کمک کردند. کمکی که به میزان زیادی مؤثر بوده است؛ چراکه میتوان با خیالی تقریباً آسوده پشت داستان فیلم ایستاد و از آن دفاع کرد. در نقد فیلم جنگ جهانی سوم باید اضافه کنیم که اینبار فیلم هم یک شروع مشخص دارد و هم یک پایان مشخص. قرار نیست مثل «مغزهای کوچک زنگزده» و «قورباغه» یک ایدهی درجهیک در پایان بهحال خود رها شود و به هدر برود. همچنین قرار نیست مثل «اعترافات ذهن خطرناک من» با انبوهی از اطلاعات اضافی و زائد مواجه شویم و در پایان هم شوکی عجیبوغریب به ما وارد شود.
ایندفعه سیدی و دو همکارش در داستان فیلم جنگ جهانی سوم روایتی را خلق کردند که ساده و سرراست شروع میشود، در مسیر خود باقی میماند و در انتها یک پایان غافلگیرکننده اما منطقی را تحویل مخاطب میدهد. بهطورکلی، همهی آثار هومن سیدی روابط اجتماعی بین آدمها را نقد میکنند. نقد فیلم جنگ جهانی سوم از هومن سیدی نیز از این قاعده مستثنی نیست. کمی عمیقتر وارد موضوع بشویم. با اندکی دقت متوجه خواهیم شد که چرا سیدی نام فیلمش را جنگ جهانی سوم گذاشته است. وقتی یک جنگ بین دو کشور شکل میگیرد، شاید یکطرف جبهه در ابتدا مظلومتر باشد و همگان حق را به او بدهند و طرف مقابل را بهخاطر سنگدل بودنش نکوهش کنند، اما آهستهآهسته طرف مظلوم جبهه نیز تبدیل به کشوری سرد و بیرحم، مشابهی طرف سنگدل میشود.
پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید
این کشور دیگر هیچ اصول اخلاقی و انسانیای را رعایت نمیکند و فقط بهدنبال هدفش پیش میرود. این مشابه اتفاقی است که در ساختهی اخیر هومن سیدی رخ میدهد. شکیب در ابتدای فیلم یک کارگر ساده است. نه کاری به کسی دارد و نه دنبال دردسر میگردد. این کارکنانِ فیلمبرداری هستند که او را وارد ماجراهای خود میکنند. در ابتدا نیز شکیب تمام تلاشش را میکند تا مسئله را با کوچکترین دردسر ممکن حل کند و هر حقه و کلکی را که بلد است اجرا میکند.
وجدان انسانی شکیب تمام تلاش خود را میکند تا قضیه به خوبی و خوشی خاتمه یابد، اما آرامآرام با نزدیکتر شدن به نقطهی اوج فیلم، کارهای شکیب غیرانسانیتر و غیراخلاقیتر و نور وجدانش کمسوتر میشود، تا جایی که کارش از یک دروغگویی کوچک به کشتار دستهجمعی میرسد؛ درست همانند طرف مظلوم جنگ. وقتی میبیند هیچراهی برایش باقی نمانده است، دیگر به هیچچیزی اهمیت نمیدهد و با تمام قوا به جبههی سنگدل حمله میکند. نکتهی مهمتر اینکه شکیب از همان ابتدا یک فرد کاملاً بیگناه نمایش داده نمیشود. او به نصرتی یا همان تهیهکنندهی فیلم، با بازی نوید نصرتی، دروغ میگوید. زیرآب نگهبان را میزند. لادن، زن کرولالی را که عاشقش بود دزدکی وارد خانهی هیتلر میکند.
او شخصیت کاملاً پاکی نیست و پتانسیل تبدیل شدن به یک موجود خبیث را دارد. به عبارت دیگر، شکیب یک شخصیت خاکستری است. یک قسمت سفید دارد که وجودش را از عشق، علاقه و مهربانی پر میکند. یک قسمت سیاه هم دارد که مملوء از نفرت، خشم و غضب است. در نقد و بررسی فیلم جنگ جهانی سوم باید بگوییم که این فیلم روند چیرگی قسمت سیاه به قسمت سفید را نمایش میدهد. درواقع، هیتلر پایان فیلم نماد قسمت سیاه شخصیت شکیب است. قسمت سیاه شخصیت تهیهکننده و کارگردان فیلم نیز همان ابتدا بر قسمت سفیدشان چیره شده بود و آنها درنهایت شکیب را تبدیل به یکی مانند خودشان کردند.
پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
وقتی کارگردان با لحنی حق�