استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
معمر قذافی در سپتامبر سال ۱۹۶۹ در پی یک کودتای نظامی و با سرنگونی حکومت ملک ادریس، شاه لیبی، به قدرت رسید. قذافی در آن زمان یک افسر ۲۷ ساله و تحت تاثیر افکار جمال عبدالناصر، رییس جمهور کشور همسایه مصر، قرار داشت.
او در طی نزدیک به ۴۱ سال در قدرت یک نظام سیاسی جدیدی را در لیبی بنا نهاد و از گروه های مسلح خارجی مثل ارتش جمهوریخواه ایرلند در ایرلند شمالی و گروه تندرو ابو سیاف در فیلیپین حمایت مالی و تسلیحاتی می کرد.
سرهنگ قذافی در سال ۱۹۷۱ توافقی برای تشکل جمهوری متحد عربی با مصر و سوریه امضا کرد؛ توافقی که بهدلیل اختلافات اجرایی نشد. در سال ۱۹۷۷ از پستهای رسمی لیبی استعفا کرد و خود را رهبر انقلاب لیبی نامید و نام نظام کشور را از جمهوری به جمهوری سوسیالیستی تغییر داد.
او همچنین قانون اساسی را ملغی اعلام کرد و اجرای دستورالعملی را آغاز کرد که نوشتهٔ خود او در کتابی با نام کتاب سبز بود؛ نظریهای که در آن تکیه بر انقلابیگری است؛ نظامی که دیکتاتوری بود و مخالفانش را بهشدت سرکوب میکرد.
معمر قذافی بهدنبال تشکیل ایالات متحدهٔ آفریقا بود. او خود را پادشاه پادشاهان آفریقا نامید. در جنگ ایران و عراق از ایران حمایت کرد و حتی برای تهران اسلحه فرستاد، از جمله موشکهای اسکاد که شرطش برای آن شلیک دستکم یک موشک به عربستان سعودی بود؛ شرطی که البته تهران زیر بار آن نرفت.
اوایل دههٔ هشتاد میلادی لیبی توانست به اسلحهٔ شیمیایی دست یابد. این رویداد همزمان با روی کار آمدن رونالد ریگان در آمریکا بود که علیه قذافی سیاستهای سختگیرانهای در پیش گرفت. ریگان صنعت نفت لیبی را تحریم کرد.
سال ۱۹۸۶ لیبی متهم به دست داشتن در انفجار یک کاباره در برلین شد؛ انفجاری که در اثر آن دو سرباز آمریکایی کشته شدند. در پی آن، آمریکا سلسله حملات هوایی علیه پایگاههای نظامی لیبی اجرا کرد که در نتیجهٔ آن دستکم یکصد لیبیایی از جمله تعدادی غیرنظامی کشته شدند.
در روزهای پایانی سال ۱۹۸۸ در اثر انفجار یک هواپیمای ۷۴۷ پان آمریکن بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند ۲۷۰ نفر کشته شدند که بیشترشان شهروندان آمریکا بودند. همهٔ نشانهها در این حادثه از دست داشتن لیبی بهرهبری معمر قذافی در آن حکایت داشت و نام او را بیش از پیش به سرخط رسانههای غربی کشاند.
قذافی همواره در مجامع بینالمللی هم حضور جنجالی داشت، از جمله در نشست سال ۲۰۰۸ سران اتحادیهٔ عرب در دمشق، پایتخت سوریه، که بهشدت به سکوت کشورهای عربی در برابر اعدام صدام حسین، رئیسجمهور اسبق عراق، اعتراض کرد.
یا سال پس از آن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد که اقدام به پاره کردن منشور ملل کرد.
سال ۲۰۱۱، همزمان با انقلابها در برخی کشورهای عربی، اعتراضها در لیبی به پا خاست؛ اعتراضهایی که بهسرعت شکل مسلحانه گرفت و از سوی نیروهای ناتو هم پشتیبانی شد. قذافی این تحرک را جنگ صلیبی نامید.
پس از سقوط لیبی به دست شورشیان، معمر قذافی که مخفی شده بود، سرانجام پس از آنکه کاروانش را هواپیماهای ناتو بمباران کردند، به دست شورشیان اسیر شد و بهسرعت به قتل رسید و جنازهاش در معرض دید عموم قرار گرفت.
رمانی درباره دیکتاتور لیبی
رمان در کشور مردان، اثر نویسنده لیبیاییتبار آمریکایی، هشام مطر است. رمان در کشور مردان جزء مهمترین آثار اوست که در سال ۲۰۰۶، نامزد دریافت جایزه ادبی من بوکر و جایزه کتاب اول گاردین شد. این کتاب همچنین به ۲۲ زبان ترجمه شده است.
در کشور مردان، مطر داستان کودکی، نوجوانی و جوانی خود را باز می گوید او کشورش را در نه سالگی برای همیشه ترک کرده است؛ البته بیشتر رمان مربوط به سالهای کودکی اوست هشام مطر در این رمان فضای سیاسی اجتماعی حاکم بر لیبی، در دوران معمر قذافی را در قالب داستان زندگی یک خانواده ترسیم میکند.
از خلال تصاویر تکه تکه این رمان که راوی آنها را از زمان کودکی به خاطر سپرده، میتوان تصویری بزرگ و مخوف از خشونتِ حاکم بر لیبی دوران قذافی را بازشناخت. بدن شکنجه شده پدر، پخش صحنه اعدام از تلویزیون و سوزاندن کتابهای پدر نمونههایی از این تصاویرند. از طرفی مطر در این رمان خشونت مردانه و قبیلهای را که جامعه لیبی گرفتار آن است به تصویر میکشد.
خشونتی که در وجود همه مردم لیبی نهادینه شده است. برای همین بسیاری از آنها در عین مبارزه با حکومت خشن معمر قذافی، خود نه تنها از خشونت عاری نیستند بلکه به نحوی دست به کار تکثیر و بازتولید آنند. این خشونت حتی در رفتار خود راوی نیز هست. از طرفی «در کشور مردان»، روایتی است از کشوری که در آن آدمها یا باید با حکومت ستمگر همکاری کنند و یا بمیرند. انسانهای این رمان، همگی ترس و تحقیر و احساس ناامنی را تا مغز استخوان تجربه میکنند و هشام مطر به خوبی توانسته وحشت حاکم بر سرزمینش را از خلال تصاویری از زندگی مردم لیبی و رفتارهایشان به نمایش بگذارد.
جالب این که در این فضای پر از دهشت که خشونت مردانه به صریحترین شکل خود اعمال میشود، شخصیت زن رمان که مادر راوی است میکوشد به صورت خاموش علیه این خشونت مقاومت کند. شیوه مقاومت او البته درافتادن مستقیم و آشکار با این خشونت نیست، بلکه در تاروپود زندگی روزمره او و زیر سطح این زندگی پنهان شده است. تلاش او برای دورکردن فرزند کم سن و سالش از این خشونت یکی از مصداقهای این مقاومت خاموش است. راوی رمان سرانجام در همان سن نه سالگی به اصرار مادرش از کشور بیرون فرستاده میشود. پس از این مهاجرت اجباری حس او نسبت به وطن و خانوادهاش حسی دوگانه است. هم از آنها میگریزد و هم مشتاق دیدارشان است. او میان غربت و وطن دوپاره شده و هیچ چیز قادر نیست خلاء و شکاف حاصل از این دوپارگی را پر کند.
روایت اصلی داستان به فعالیتهای سیاسی فرج، پدر سلیمان، در کنار دیگر دوستانش موسی و رشید، در مخالفت با رژیم قذافی اختصاص دارد. این خط روایت که زمان آن به دهههای 70 باز میگردد، روایتی است که از صفحات آغازین کتاب و در میدانی در آغاز میشود و تا پایان کتاب ادامه مییابد. این روایت به تأثیر و نقش پدر جامعه و سایه سنگین آن در خانواده میپردازد و به قول سلیمان: هر گاه که پدر در خانه حضور دارد حال مامان خوب است و همه چیز در سرجای خود قرار دارد. اما در غیبت پدر این اوضاع متفاوت میشود.
در روایت دیگری که در کنار روایت اصلی جریان دارد، هشام مطر به جایگاه زنان در جامعه لیبی و محدودیتهای آنها اشاره میکند. برای مثال مادر سلیمان پس از ماجرای لو رفتن دیدارش با پسری ایتالیایی با فشار خانواده مجبور میشود بر سر سفره عقد بنشیند و با فرج ازدواج کند. دیداری که پدرش را بشدت بر سر خشم آورده بود و در شب ازدواج با تفنگی در پشت اتاق ایستاده بود.
بعد از ازدواج مادر سلیمان هر از گاهی به میخوارگی میافتد تا خاطره بد ازدواج و زندگی خود را به فراموشی بسپارد. نجمه، مادر سلیمان، بر خلاف مادرش بشدت از شخصیت شهرزاد در «هزار و یکشب» متنفر است زیرا معتقد است شهرزاد جان خود را از پادشاه گدایی کرده است و به خاطر بچههایش دست از کشتن او برداشته است نه به خاطر شخصیت شهرزاد. داستان با خروج اجباری سلیمان از لیبی به مصر و آغاز زندگی جدید سلیمان در آنجا پایان میپذیرد.