استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
جَعفَرِ شَهریباف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران – ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان میکند. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعهای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.
جای آینه سر بخاری، جای کفش دمِ در
برای هر کس باید مکان و منزلت معلوم در نظر گرفت، چه حقیر را به بزرگ کردن جسور و معتبر را به حقیر کردن عاطل می شود.
جا به جا ک نعبدو جا به جا ک نستعین
محل و مکان حرف و حرکات را که شاید، یا نشاید در نظر داشتن.
در مفهوم : هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
جایی که عقاب پر بریزد / از پشه لاغری چه خیزد؟!
جایی که فلان در امرش فرو ماند، از من یا از فلان چه توقع می توان داشت؟!
تو کوک کسی رفتن
به تجسس وضع و حال کسی بر آمدن. درصدد سر از کار کسی در آوردن.
توم خودمو می کشه بیرنم مردومو
ظاهر حسدآور حسرت زا که برای محسود درون غم انگیز داشته باشد.
:صاحب باغی را دوستان در گردش عید به باغ آمده، شکوفه های درختانش را که نشان از بر و بار فراوان می داد دیده، بر زندگی دور از جنجال شهری و استنشاق هوای خوش و درختان سودآورش حسرت می خوردند، و چیزی نمی گذشت که انقلابات هوای بهاری و باران و تگرگ های آن درختانش را عوروت ( برهنه، مرغی که پرش را کنده باشند) و خودش را در غم دوجانبه ی خسارت و حسرت حسودان می نشاند!
گپ و گفت با جزمین کارا ، ترانه سرا و خواننده ایرانی سوئدی ( فیلم کامل را تماشا کنید)
چاه کن همیشه ته چاس!
بد دل و بد ذات همیشه گرفتار است.
: بد مکن که بد افتی / چَه مَکَن که خود اُفتی
ضرب المثلهای تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت هفتم
چپقشو چاق کرد
حسابش را رسید ، از جلو کسی درآمدن، کسی را ضایع و بی آبرو کردن.
گَز نکرده پاره می کنه
نیندیشیده به کاری دست زدن
بیمه مسافرتی با پانزده سال سابقه در ایران و کانادا به همراه امکان پرداخت ارزی یا ریالی و خدمات ویژه از درب منزل : مشاوره تلفنی
والدین، سوپر ویزا، تحصیلی، کاری، توریستی
گشنگی نکشیدی عاشقی از یادت بره
و دنباله اش: تنگت نگرفته هر دو را فراموش بکنی!
نونش تو روغنه، روغنش تو دبه
نشان دادن وضع روبه راه، درباره کسی که شغل و کار پرمنفعت به دستش باشد. راحت و فراغت و آسوده خاطری.
هر چه در بغداده از خلیفه س
نظر به حاکم طماع، به حکمران و هر مدعی حریص
: مظفرالدین شاه در زمان ولیعهدی به پدرش ناصرالدین شاه نوشت دخلش به خرجش نمی خواند جایی را تیول ( منافع ملک و مستغلاتی مانند ده و ملک و آب و آسیاب ) او بکند. ناصرالدین شاه جواب داد این حرف ها چیست می زنی؟ همه آذربایجان تیول تو است. من هم میمیرم همه ایران تیول تو می شود!