جَعفَرِ شَهری‌باف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران - ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان می‌کند. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعه‌ای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.

گزیده ای از کتاب قند و نمک

قسمت چهارم
 

  • وعده ی سر خرمن

قول و وعده ی بی پایه یا دروغ.

روستاییان قول پرداخت بدهی های خود را به جمع آوری محصول و فروش خرمن می دادند.

 

  • وقت سر خاراندن نداشتن

تعریف مشغله ی زیاد.

ضرب المثل­ های تهرانی به زبان محاوره ای – قسمت سوم

  • هر آن کس که دندان دهد نان دهد

نظر به روزی رسان بودن خالق، سخن بزرگترها به کوچکترها هنگام غصه خوردن از آمدن فرزند یا اختیار عیال.

  • هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی

معنی در کلام مستتر است.

  • هر چی را منع کردم به سرم آمد

درک تنبیه روزگار در عیب و ایرادگیری از دیگری.

  • هر چی عوض داره گله نداره

در جواب معترض، حرف کسی که مقابله به مثل کرده باشد.

  • هر دم از این باغ بری می رسد

رسیدن مشکل بر روی مشکل.

  • هر سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند

از آن جا که راه دل به طرف دل باز شده است، سخنی به دل می نشیند که صمیمیت داشته باشد.

  • جنگ اول به از صلح آخر

حسن روشن بودن حساب و کتاب، قرار و مدار، حرف و سخن در اول که مانع ناراحتی آخر می شود.

سرویس حمل غذا در تهران قدیم
  • جسته، گریخته

حرف و راز پوشیده، که کم و بیش از زیر زبان بیرون آمده یا کشیده شده بود.

  • چراغ از بهر تاریکی نگهدار

دستور راه آشتی باز گذاردن، با کسی که کارش از او گذشته باشد، بدی و قطع رابطه نکردن. مکملش مصراع اول: چو به گشتی طبیب از خود میازار، چراغ …

  • چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی ؟!

به دلسوزی و شماتت به کسی که از کاری نسنجیده و تحقیق نکرده و اشتباه، دچار زیان شده باشد.

  • چشم دل باز کن که جان بینی

نشان دادن هر چیز جالب، تعریف متاع، زیباروی و مثل آن.

  • چوب لای چرخ کسی گذاشتن

اشکال تراشی، مزاحمت، جلوگیری از کار یا پیشرفت.

  • خلق را تقلیدشان بر باد داد

نظر به عیب تقلید از دیگران که هم باعث عقب ماندگی فکر و هم موجب انگشت نما شدن و خسارت می شود.

  • حرف دل من را میزنی

منظومش: جانا سخن از زبان ما می گویی.