استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
از جمله نویسندگانی که هیچ گاه با زنانگی خود مبارزه نکرد، به کسی که با نوشتن می خواست بداند چرا می نویسد می توان به غزاله علیزاده اشاره کرد.
غزاله علیزاده در بهمن ماه ۱۳۲۵ درمشهد چشم به هستی گشود و برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در رشتهی علوم سیاسی لیسانس گرفت و در پاریس – دانشگاه سوربن– در رشتههای فلسفه و سینما به تحصیل پرداخت. علیزاده از جمله زنانی بود که در دهه ی چهل و پنجاه در قصه نویسی به اوج رسید و یکی از زنانی است که در جریان قصه نویسی ایران آغازگر محسوب میشود.
آثار غزاله علیزاده
سفر ناگذشتنی نخستین مجموعه داستان او در سال ۱۳۵۶ به چاپ رسید و رمان دومنظره در سال ۱۳۶۳ و چهارراه ۱۳۷۳، خانه ادریسیها ۷۱-۱۳۷۰ و شبهای تهران از جمله آثار علیزاده به شماره میروند.
پرداخت استادانه، تصاویر بکر و توصیف هایی که در خدمت فضا به ارتباط مخاطب با رمان کمک میکند از جمله خصوصیات رمان علیزاده محسوب میشود.
در رمانهای علیزاده سعی بر آن شده تا از حضور زن در کلیه وجود استفاده شود تا به راحتی در کلیه جنبهها؛ ضعف جسمانی – روحی و نقاط مثبت و ویرانگر اخلاقی او و … نمایان شود.
احترام به زنانگی در آثار غزاله
علیزاده آفرینشهای علیزاده با زنانگی کامل او در تضاد نبود، بلکه سیر خطی یکسانی را طی میکرد. او از طبیعت سهم زنانهاش را در آثار منعکس میکرد. در رمانهای علیزاده سعی بر آن شده تا از حضور زن در کلیه وجود استفاده شود تا به راحتی در کلیه جنبهها؛ ضعف جسمانی – روحی و نقاط مثبت و ویرانگر اخلاقی او و … نمایان شود.
زنان در نگاه غزاله
زنان آثار او دستخوش دگرگونی میشوند و در مقابل تضادها و سنت با پیچیدگیهایی رو به رو میشوند. که تصاویری از جامعه را ثبت میکنند، البته بنا به گفته فتحا… بینیاز– منتقد و نویسنده ی معاصر- این تصاویر ارائه شده گاها با جامعهی اسلامی و زن در نگاه ایرانی هم سویی ندارد و تعداد اندک و انگشت شماری از زنهای آثار علیزاده با خصوصیت ساختن آدم و خانواده و… ظاهر میشوند.
منزل آخر – نگاهی به زندگی منوچهر نیستانی
خانه ادریسی ها
در داستان خانه ادریسیها، به قول محمد مختاری که خانه ی زنان است روایتی از زنانی است که از یک سو قربانی بودهاند و تسلیم میشوند و از سوی دیگر حکایت زنانی است که رنج و عذاب را تحمل نمی کنند و شوریده می شوند.
عشق در آثار او
عشق در زنان آثار علیزاده همیشه از سوی زنان یک سویه بوده است و از آنجا که عشق باعث شور و شعف میشود اما در پایان داستانها این عشق تبدیل به نفرت میشود و حاصلی جز سرخوردگی به بار نمیآورد. در داستان خانه ادریسیها، به قول محمد مختاری که خانه ی زنان است روایتی از زنانی است که از یک سو قربانی بودهاند و تسلیم میشوند و از سوی دیگر حکایت زنانی است که رنج و عذاب را تحمل نمی کنند و شوریده می شوند.
ثبت نام برای دریافت رایگان کیت ایمنی کودکان
زنانی از هر قشر جامعه
تنوع در شخصیت پردازی در تمامی آثار علیزاده، تصاویر زنانی از هر قشر و هر طبقه ی جامعه دیده میشود و این نمونههای کوچک اما جامع، زندگی است که در هستی متن روایت میشود و این نگاه فمنیستی و روایت رفتاری زنانه توسط شخصیتهای رمان خواننده را با مولفی روبهرو میگرداند که از زنانگی خود خجل نیست و هرچند با شرایط خوب یا بد، این زنانگی را میپرستد و راز موفقیت نویسندگیاش با نگاه منحصرش به زن و واقعی برخورد کردن او به پیرامونش سرشته است.
علیزاده شعار نمی داد
او نویسندهای آرمانگرا بود و هیچگاه به خاطر جلب مخاطب شعار نمیداد، در داستان بعد از تابستان توهم عشق دوران نوجوانی در ذهنیت و شخصیتهای اصلی داستان ادامه پیدا میکند اما لحظهای فرا میرسد که این توهم به غبار بدل میشود.
علیزاده از بیان خاطرات تخریبآمیز و زندگی متزلزل زنان ابا نمیکند. او نویسندهای خشک و متعصب نیست که از لحاظ روحی و اخلاقی ضعیف باشد و با واقعیات کنار نیاید. علیزاده از تصویر، تخیل و آرمانهایش بهره میجوید تا عشق، تربیت خانواده و فرزند، خیانت، ناکامی، هوس و … را به تصویر بکشد.
او معتقد بود قواعد بازی را نمیداند در واقع همین گونه است، او هر آنچه که میاندیشید را تبدیل به اثری میکرد که آثاری درخور تامل هستند:
هرگز قصد نداشتهام، پشت اثرم پنهان شوم. ما همه آرمانگراییم، اما آینه ادبیات، توهمات را برنمیتابد، شکنندگی و تحول طبایع را نشان میدهد.
پایان سفر
شاید هیچگاه کسی فکر نمیکرد نویسندهای آرمانگرا مثل غزاله علیزاده با این انرژی و شور بتواند روزی به فکر خودکشی بیفتد، تنها و بیخویشتن برای ساختن داستانی جاودان قلب ساده و روح بلندش را با آرامش بیحد در جنگلهای شمال به مرگ سوق دهد.
در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۵ او بار سفر بست و مسوولیت سنگین بودن را رها کرد و در بهت ناباوری به کام مرگ رفت و خویشتن خویش را از هستی ساقط کرد. هر چند که هستی او همان هستی زنانه و اصالت وجودیاش در آثار ژرف و ماندگارش باقی است و این هستی تا ابد جاری خواهد بود؛ اما کاش در این ۲۷ اردیبهشت حضور داشت و از هستیاش در هستی ادبیات میدمید. یادش گرامی و خاطراتش سبز…