استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
در میان گستره ای از سندروم هایی که هر کدام از ما می توانیم به آن مبتلا شویم، سندروم برندگان جایزه نوبل یکی از با کلاس ترین های آن هاست. تجربه نشان داده است که برای اکثر برندگان این جایزه نوشتن بسیار سخت می شود. بیشتر اوقاتشان به مصاحبه ها و سخنرانی ها و سفرها رنگارنگ می گذرد. گاهی دیده شده است که دیگر نمی توانند دست کم برای سالها دست به قلم ببرند.
اما کازوئو ایشی گورو نویسنده ی ژاپنی الاصل انگلیسی زبان مقیم انگلستان چنین نیست. این برنده جایزه نوبل ادبی سال ۲۰۱۷ اوقاتش را به نوشتن و کار کردن می پردازد. او به تازگی رمان جدیدش را با نام کلارا و خورشید منتشر کرده است. این رمان که به تازگی نشر یافته در ژانر ادبیات علمی-تخیلی و رمانس بوده، و در لیست نامزدان جایزه من بوکر امسال نیز قرار گرفته است.
رمان درباره ی رباتی انسان نما به اسم کلارا است، که در یک مغازه ربات فروشی در کنار دیگر ربات های منتظر مشتری است که آنها را خریداری کنند. او از پشت ویترین به آدم ها نگاه می کند، کلارا برخلاف رزا و دیگر ربات ها چیزهایی را درک می کند و می بیند که بقیه متوجه شان نمی شوند.
کلارا متوجه نگاه های خیره بچه هایی می شود که در پشت ویترین با حسرت به او خیره شده اند، که بعد متوجه شود آنها پولشان به خرید امسال او نمی رسد. دعوای وحشیانه دو راننده تاکسی را می بیند و از نبود حالتی انسانی در چهره شان وحشت زده می شود. اما رزی متوجه این ها نیست و اگر سوال پیچ هم شود تنها می گوید داشتند بازی می کردند.!
پادکست معرفی کتاب:
سر و دست و قلب نوشته دیوید گودهارت
دوباره فکر کن: قدرت دانستن چیزهای که نمی دانیم
کلارا به انسان ها می نگرد و از خود می پرسد دوست داشتن و عشق ورزیدن به چه معناست. آن هم در دنیای که به این راحتی نمی توان به به قول و قرارهای آدم ها اعتماد کرد. رمان در میانه ی امید و نا امیدی ما را به سمت و سوی سوالات مهمی درباره زندگی چیستی بشر مطرح می کند.
شما داور چهارم هستید : امتیاز خود را ثبت کنید
چیزی که رمان را جذاب کرده این است که روابط ما انسان ها از دید یک ربات بیان می شود و جالب اینجاست که مباحث مربوط به عشق نیز با زبانی کاملا خشک مطرح می شود. درواقع نویسنده به خوبی توانسته با استفاده از تضاد، مفاهیم مورد نظرش به خصوص سوالات مهم بشری درباره دوست داشتن و عشق را از زبان یک ربات در رمانش مطرح می کند. این رمان در این بخش ما را به یاد دیگر رمان مهم ایشی گورو “بازمانده روز” می اندازد که در آن نیز از دید یک سر پیشخدمت نقبی زده بود به جهان سیاستمداران و اربابان انگلستان پیش و پس از جنگ دوم جهانی.