چارلی چاپلین در سال ۱۹۴۷ برای اولین بار در نقشی بسیار متفاوت ظاهر شد. دیگر از آن مرد آواره و ولگرد که شلواری گشاد و نیم تنه ای تنگ می پوشید و عصا به دست می گرفت خبری نبود. فیلم کمدی او آنقدر سیاه نمایی داشت که باعث بهت تماشاگران شد و جنجال بزرگی بر پا شد و پای کمیته ی ضد فعالیت های کمونیستی هم به میان آمد.

فیلم موسیو وردو فرزند زمانه اش بود، اما در دوره ای بسیار خطرناک ساخته شد. دورانی که مک کارتی در سنای آمریکا کمیته ای برای کشف فعالیت های به زعم خودش ضد کمونیستی تشکیل داده بود و با ذره بین و موچین در به در به دنبال هرگونه نشانه ای از کمونیسم می گشتند.

آمریکا، در آستانه دیکتاتوری

دوره ای بود که به قول مارلون براندو آمریکا با دیکتاتوری تنها یک نخ فاصله داشت. هزاران نفر بی کار شدند. و عده ی بسیاری به کمیته ضد کمونیست سینا و دادگاه ها فراخوانده شدند. سازمان سیا و اف بی آی به جهت کنترل جامعه هنری و علمی امریکا هر روز مشغول پرونده سازی برای کمیته ی مذبور بودند. حتی رابرت اوپنهایمر پدر بمب اتم به دلیل امتناع از ساخت بمب هیدروژنی به کمیته ضد کمونیست فرا خوانده شد.

یک فیلم یک دیالوگ:

از نفس افتاده

قطار فراری

 

در چنین جوی فیلم موسیو وردو ساخته شد و البته در گیشه شکست سختی خورد. فیلمی که پدر ژانر کمدی سیاه خوانده می شود.


موضوع فیلم به شدت ضد جنگ و سرمایه داری بود، موسیو وردو مردی است که در شمایل کازانوآ با زنان میانسال ثروتمند رابطه گرفته و پس از قتل آنها ثروتشان بالا می کشد تا خرج همسر معلول و فرزندش را دربیاورد. او که سالها کارمند بانک بوده به دلیل رکورد و ورشکستی اقتصادی دهه سی از کار اخراج می شود.


موسیو وردو در عین حال مردی بسیار احساسی است. او حتی خشونت نسبت به حیوانات را تاب نمی آورد. و به فرزندش می گوید گربه را اذیت نکن، خشونت خشونت می آورد.

ظاهرا طرح فیلم نامه از سوی اورسون ولز به چاپلین داده شده بود.

اینک می رسیم به دیالوگ مهم و اصلی فیلم در صحن دادگاه:

موسیو وردو :

اگه یک نفرو  بکشی  اعدامت  می کنن ولی اگه با بمب هزاران نفرو بکشی بهت مدال میدن.