استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
فرخ تمیمی یکی از شاعران مهم دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰ است که با پنج مجموعه شعر و تعداد زیادی شعر چاپ شده، پنج اثر ترجمه و تحقیقی دربارهی منوچهر آتشی در ادبیات معاصر ایران به ثبت رسیده است. شاعری که شعاع شعرش تنها حدود بیست سال را پوشش داد (۱۳۳۵ تا ۱۳۵۶) و دیگر مجموعه شعری از او به چاپ نرسید. دیر طلوع کرد و زود غروب بود. اما در اشعارش ویژگیهای خاص و منحصر به فردی به چشم میخورد که به صورت اجمالی به آن ها اشاره میکنیم:
توجه به تصویر در راستای به کارگیری عنصر خیال
فرخ تمیمی بهویژه در سه مجموعهی آغازینش شاعر حرافی نیست. میبیند و ثبت میکند و میتوان او را شاعری پشت میز مونتاژ دانست. تصاویری که او در اشعارش ارائه میکند اغلب مرکباند تا مجرد و بیشتر حاصل ترکیب تخیل شاعر و مشاهدهی اویند. او با استفاده از عناصر خیال و به کارگیری آن ها به شیوهای خاص به تصویر میرسد. روش او این است که استعارهها و تشبیهات خود را با صفاتی چون رنگ، ابعاد و حالتهای مختلف سوژهی مورد نظر همراه میکند، برای نمونه به این موارد بنگرید:
دیدگان فسفرین ساعت شبتاب، ابرمویش میخزد بر شانهام لرزان، جادهی مویین و باریک نگاه ما، چتر بنفش بال ملخها، جوهر کبود نفرت، طلای روشن زنبورهای مهر، خوابگاه مخمل زرد سرودها، بر نردههای نقرهای صبح، آماج دردهای کبود زمانهاند، در بارش شکستهی نیزاز زردپوش.
با آوردن این صفتها تمیمی چند کار مهم را یک جا انجام میدهد، اول آن که وزن مورد نظر خود را ایجاد میکند و به شعرش طنین خاصی میدهد. دیگر آن که قدرت تخیل مخاطب را بالا میبرد و به او نشانههای بیش تری ارائه میکند و بالاخره این که معنای خاصی را از ترکیب خود تداعی میکند.
این مطلب را با صدای نویسنده گوش کنید
عکسبرداری از مفاهیم کلمات
او از امکانات تصویری پیرامون خود بهره میگیرد که کار انتقال را به خواننده آسانتر کند. در واقع او از کلمات و مفاهیم آن ها عکسبرداری میکند و پشت میز مونتاژ، آن ها را به صورت مجموعهای از مفاهیم انتقال میدهد. به همین سبب ارتباط با اشعار او آسان است، البته غیر از دو مجموعه ی آخرش دیدار و از سرزمین آینه و سنگ که من گویی و حرافی جای تصویرها را گرفتهاند. در واقع آن چه به شعرهای تمیمی هویت و اعتبار میبخشد، همین تصویرها و استفادهی بهینه از عناصر خیال است و هر کجا که به خیال گفتن حرفهای اجتماعی یا واکاوی درباره ی خودش دست به قیچی میشود و از روی عمل تصاویر و تخیلات را از شعرش جدا میکند، به شاعری بسیاربسیار معمولی بدل میشود و گاهی به شدت از شعر فاصله میگیرد.
استفاده از تشبیه و استعاره
اما نکتهی دیگری که در همین بخش باید به آن اشاره کرد، این است که کثرت استفاده از تشبیه، استعاره و توجه بیش از اندازه به امکانات کلمهها در تشکیل ترکیبهای تصویری از یک سو و بهرهگیری از جانبخشی به اشیا و وارد کردن عناصر مربوط به زندگی امروز، شعر او را صمیمی، آسانیاب و امروزی کرده است.
آن جا که تمیمی به راحتی از منشی خود سخن به میان میآورد: و منشی من که تنبل و زشت است یا آن جا که از خشککنهای ادارهاش میگوید:
و بوی خشک کن خیس/ نیروی جستوجو را در من/ شکسته است
فضای زندگی و احساس او از نحوهی زندگیاش را میتوان بدون هیچ زحمتی دریافت کرد.
- این مطلب را مطالعه کنید : یک جنگجو که نجنگید اما …
در شعر او میتوان دود کارخانهها، نفسهای بخاری، زمزمهی کولر، بوی خشککنها و بسیاری از مظاهر زندگی امروز را حس کرد. او به اشیای پیرامون خود جان میبخشد و ما را هم به دنیای نیمهواقعی – نیمه خیالی خود دعوت میکند.
در شعر او قطرههای سبز باران قصه میگوید و پلک دریا با خیال دست پنهان نوازش گر نرم میلرزد و میتوان شاخههای صبور گلابی و صنوبران گریان را از نگاه او دید.
توجه ویژه به اصوات
از نکتههای مهم دیگر در شعر تمیمی توجه ویژهی او به اصوات است. او برای این که تصویری صامت از تخیلات خود به دست نداده باشد با آوردن صدای عناصر پیرامون خود قوهی تخیل و قدرت دریافت مخاطب را بالا میبرد. برای نمونه: بیکران لحظهها برجی شد و تک سکه ناآرام/ شیب تند برج را لغزید و روی پیشخوان غلتید/ دنگ…دنگ… دنگ… دنگ یا موش یک وسواس در من میشود بیدار/ خشخش سرپنجهاش بر چوب ذهنم/ تلخ یک تکرار… یا در کافه ما به یاد کسی باده میزنیم/ دنگ/دنگ/نوش/نوش/نوش…. یا جوهر چکید/چک…/چک… یا میان سنبله زیک زیک گندم خوار یا پوست که میاندازی/ آوازت میجرنگد/ جرنگ زنجره/ جنگاجنگ یا ناقوس در عزای که میکوبد/ دنگ…/ زین بانگ نابجای بد آهنگ/ گلدان شکست یا در گنجهی شناس نامههای غبارآلود/ خشخش سرپنجهی موشی بیدار میشود.
این ها همه نمونههایی بود برای نشان دادن توجه تمیمی به صوت و صداهای مختلف پیرامون از صدای سرپنجهی موش در ذهنش؛ تا صدای زیک زیک زنگ گندم خوار (که شنیدنش بسیار ظریف و انتقالش به دیگران بسیار زیباست) البته باید اشاره کرد که تمیمی غیر از شنوایی و توجه به ذکر صداها به بویایی و چشایی هم توجه دارد که طعم گس باروت یا موج نسیمی شور از دریا یا سرنوشت بوی خمیر سوخته میداد یا بوی خشککن خیس و … را میتوان ذکر کرد. که ضمن بهره گیری از آرایه ی حس آمیزی، فضای شعر را هم ملموس می کند.
او با این حساسیت در انتقال احساسهای خود گام مهم دیگری را در ارتباط نزدیک و آسان با مخاطب برداشته است.
ادامه دارد