استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
طنز پرداز : پری سا شمس
عمه قیچی به دست وارد محوطه شد.
-سلام.
+زهرمار! تو کار و زندگی نداری هر روز هر روز اینجا پلاسی؟
-ببخشید. مشغول خیاطی بودین؟
+ آره. دارم سعی میکنم هم یه خرده کارآفرینی کنم هم دو زار پول درآرم برای آیندهام.
-آینده؟ ماشالا چقدر امید به زندگی دارین عمه جان!
+نداشته باشم؟ خیر سرم مگه قرار نیست با الکس ازدواج کنم برم ونکوور؟ تو هیچ میدونی بلیط هواپیما چنده؟ میدونی دلار چنده؟ یه ساعت واسه داماد بخوام بخرم چنده؟ جهیزیه رو که دیگه نگو!
-عه! پس پروژه الکس جوان دوباره راهاندازی شد. باز شما فیلت یاد هندوستون کرد و قضیه عروسی رو شد؟
+ والا هر دفعه اینستاگرامو باز میکنی میبینی یا عروسیه یا ملت حاملهان. انگار نه انگار کرونا اومده آخرالزمون شده. قشنگ معلومه مردم جنبه قرنطینه ندارن.
-چه ربطی به قرنطینه داره؟
+خب تو خونه حوصلهشون سر میره ماجراجویی میکنن دیگه!
-پس شما به خاطر جوی که راه افتاده دوباره قصد ازدواج کردی.
+بالاخره آدم دست مردم میبینه دلش میخواد.
-دست مردم میبینه دلش میخواد؟! چیو؟
+شوهرو! مگه من چمه؟ منم میخوام حلقه دوقلو بگیرم، تو ماشین دستمو بذارم رو دست الکس جانم، بعد دوتایی دنده عوض کنیم و آهنگ درپیتی عاشقونه بخونیم و استوری بگیریم. مگه چیه؟
-هیچی! خیلی هم خوبه. حالا این قیچی برای چیه؟
+دارم این پیرچلوسیدههای آسایشگاهو در زمینه ماسک به خودکفایی میرسونم. بلکه یه دلار، ده سنت هم دست خودمو بگیره.
-چه عالی. دارین خیاطی یادشون میدین؟
+خیاطی خیاطی که نه! گفتم پیرزنا هرچی پیرهن دارن بیارن، پیرمردا هم پیژامه و شورت ماماندوزی که نمیخوان بیارن، قشنگ برش بزنیم، بدوزیم، کش بزنیم، در قالب ماسکهای گلمن گلی بریزیم تو بازار.
-عمه جان! شما واقعا میخوای با شورت مردم ماسک درست کنی؟ چرا شما این قدر خلافکاری؟ چرا این قدر مایلی کارای نادرست انجام بدی؟
عمه قیچی را نزدیک چشمانم آورد.
+صداتو میبری یا سیماتو ببرم؟ بچه! ماسکتو بزن بعد تو رخ من هی داد داد کن که اون تف آلودهتم بپاشی به چش و چالم. همینطور کرونا و ایدز و هپاتیت و سفلیسو بریزی تو صورت من!
ماسک را از جیبم درآوردم به صورت زدم.
-حالا میتونم به کارتون انتقاد کنم؟
عمه دستش را جلو آورد و ماسکم را برانداز کرد و خندید.
-میشه بفرمایین به چی میخندین عمه خانوم؟
+فکر کردی خیلی مغز اقتصادی داری؟ فکر کردی ماسک از دستفروش بخری بردی؟ فکر کردی دوزار کمتر بدی یه گام جلویی؟
-چطور مگه؟ چی شده؟
+این ماسکت از همون دست دوزماس که ما از تو سطلا جمع کردیم، شستیم اتو کردیم و ریختیم تو بازار!
ماسک را برداشتم. قیچی عمه را گرفتم و ماسک را ریز ریز کردم و در سکوتی مرگآور از آسایشگاه بیرون زدم.