استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
شرایط موجود تشکیل شده از؛ ظرفیتها و منابع، مشکلات و تهدیدها، نقاط ضعف و قوت، وضعیت سایرین (اعم از دوست و دشمن، رقیب و شریک) و درک عوامل تاثیرگذار و متغیرها میباشد. برای به دست آوردن درک درست از شرایط موجود میبایست شناختی جامع از مسائل برشمرده پیدا کرد. بدون داشتن چنین فهمی از شرایط موجود مسائل به درستی طراحی نمیشوند و هدف گذاری بر پایه و اساس شناختی غلط بنا میگردد.
مساله را درست طرح کنیم
درست طرح نشدن مساله یعنی سوالات اشتباه پرسیدن و از سوال اشتباه نمیتوان و نباید پاسخ صحیح را انتظار داشت. عدم طرح درست مساله، هدف ها و آرمانهایی خالی از عقلانیت و بدون هسته و مغز را شکل میدهد و این یعنی ره به ناکجاآباد بردن.
آرمان های خالی از مغز، یعنی اهدافی که با توجه به شرایط موجود، نمیتوان به آن ها دست یافت و عملا دست یافتنی نمیباشند. مثلا بخواهیم بدون داشتن وسیله نقلیه و با پای پیاده، طی ۸۰ روز دور دنیا را بپیماییم! هدف گذاری نادرست یعنی اهدافی که روشن و مشخص نمیباشند و بیشتر شبیه به کلی گویی هستند تا مشخص کننده نقطه یا نکته ای خاص برای رسیدن. برای مثال هدف مشخص یعنی رشد اقتصاد با ضریب ۷٪ و هدف غیر مشخص (خالی از عقلانیت) یعنی رشد خوب اقتصادی! معنی خوب چیست؟ میزان تشخیص رسیدن به این خوب چه میباشد؟
اهداف درست قابل اندازه گیری هستند و میتوان نزدیک یا دور بودن به هدف را اندازه گرفت. همچنین برای رسیدن به هدف باید زمان بندی داشت. تعریف حیطه زمانی برای رسیدن به هدفی مشخص، پیشرفت در راستای هدف را میسر و چگونه قدم برداشتن در خط زمان را امکان پذیر میکند.
پس اول باید شرایط موجود را درک کنیم، سپس باید به طرح مساله بپردازیم که چه میخواهیم و با این دانش برای رسیدن به آن چه میخواهیم به صورتی منطقی هدف گذاری کنیم. به اعتقاد نگارنده هدف گذاری برای رسیدن به آن چه نمیخواهیم عقلانی نیست. رهایی از آن چه هست و صرف انرژی برای نابودی آن چه نمیخواهیم، ما را در شرایطی قرار میدهد که احتمال این که با جایگزین دیگری مواجه شویم که باز هم مطلوب نباشد را زیاد میکند، چرا که انرژی صرف ایجاد هدفی خواستنی نشده است، بلکه صرف نابودی و محو ناخواسته ای گردیده است.
تفکر انتقادی و آنچه میخواهیم
تفکر انتقادی (Critical Thinking) یعنی پرسیدن سوال؛ سوال درست در زمان درست. «تفکر» را میتوان راهی برای رسیدن به ایده مورد نیاز برای رسیدن به هدف، یا وسیله ای که قدرت پدید آوردن ایده های جدید را به آدمی میدهد، دانست.
گرچه تخریب و نابودی ساده تر است اما
اصلاح و ایجاد پروسه ای است که عقلانیت و تفکر بیشتری را لازم دارد.
نقد بر خلاف تصور عموم، به معنی عیب جویی و ایرادگیری نمیباشد، که معنی درست آن تشخیص، تمیز، بررسی و ارزیابی است. تفکر انتقادی، عمل تجزیه و تحلیل حقایق برای درک دقیق یک مسئله یا موضوع است. تفکر انتقادی غالبا به واسطه چند گام یعنی شناسایی یک مسئله تا ارائه راه حل، رخ می دهد. پس در این نوع تفکر غایت امر ارائه راه حل است و نه صرفا طرح مسئله. در تفکر انتقادی بر اساس شواهد و نه غرایز و احساسات، مشکل و یا مسئله شناسایی میشود. بررسی برای چرایی پیدایش مشکل و گزینه ها یا راه حلها مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. داده ها و یافته ها مرتب و سازماندهی میگردند. راه حل ها ارائه و پربازده ترین (بیشترین سود و فایده با کمترین ریسک و هزینه در کوتاه ترین زمان) آن انتخاب می گردد. تفکر انتقادی میبایست پراگماتیک باشد و بهترین گزینه انتخابی را به اجرا در آورد. در یک تفکر انتقادی آن چه به اجرا در می آید، هیچ گاه کامل ترین نیست و همیشه جای بهینه سازی و بهبود بخشیدن وجود خواهد داشت.
تئوری های نارنجی:
تغییر خوب است، حرف مرد یکی نیست!
در این که نقد شرایط موجود برای پیشرفت و پیشبرد اهداف لازم است شکی نیست اما نقد به تنهایی دوای درد نیست. نقد با راه حل و راهکارهای پراگماتیک است که پاسخگوی شرایط پر از بحران یک جامعه یا حتی یک سازمان اقتصادی میباشد. در این میان مهم است که بدانیم، داشتن تفکر انتقادی بدون آنکه بدانیم چه میخواهیم و در راستای چه مطلوبی انرژی صرف میکنیم، عملا بیفایده است.
عقلانیت در ایجاد
اهداف ایجابی و اصلاحی دارای هزینه و ریسک کمتری نسبت به اهداف سلبی میباشند. خراب کردن یا نابود کردن آسان تر از ایجاد کردن و برپا کردن است چون ایجاد کردن؛ تفکر، تجزیه، تحلیل و خلاقیت لازم دارد و لازمه آن همه جانبه نگری است. گرچه تخریب و نابودی ساده تر است اما اصلاح و ایجاد پروسه ای است که عقلانیت و تفکر بیشتری را لازم دارد.
در عصر ارتباطات باید با یکدیگر ارتباط داشته و گفتگو کنیم و بر بالا بردن مهارتهای تفکر انتقادی خود عزمی راستین جزم نموده تا آنچه را میخواهیم اول پیدا کنیم و بر سر آن به توافق و تفاهم ملی برسیم و سپس برای چگونگی رسیدن به مطلوب با دیدی فایده محور به ایده پردازی مشغول شویم. برای برون رفت از وضعیت دایما بحرانی کشورمان، احتیاج به خلاقیت داریم.