در حالی که خیلی ها در مورد ارتباط بین تجربه زندگی و یادگیری نوشته اند، مقالات کمی وجود دارد که به صراحت به این موضوع بپردازد که چگونه یک تجربه خاص می تواند به یک تجربه یادگیری مهم برای یک فرد تبدیل شود، اما برای دیگری نه .

در این مقاله قصد دارم دوتا ازبهترین منابع اطلاعاتی موجود را با شما عزیزان به اشتراک بگذارم.

۱- تجربیات شخص شما

شاگرد خوبی برای زندگی خود شوید. این چیزی است که بیشتر از هر چیز دیگری با آن آشنا هستید و بیشترین درک از احساسات را در مورد آن دارید، بنابراین زندگی خود را به یکی از مهمترین منابع مطالعاتی خود تبدیل کنید. و بیش تر از هر چیز دیگری به مطالعه و بازبینی آن بپردازید.

در مطالعه و بازبینی زندگی خود، حتماً نکات منفی را هم در کنار نکات مثبت و شکست های خود را هم در کنار موفقیت های خود بررسی کنید. به اصطلاح شکست های ما زمانی به ما سود میرسانند که اطلاعات ارزشمندی را به ما آموزش دهند. آنها اغلب معلمان بهتری از موفقیت های ما هستند چرا که چیز هایی را به ما گوشزد می کنند که ما کمتر به آنها توجه کرده ایم یا جای کار بیشتری دارند و باید انرژی و زمان بیشتری را صرف آنها کنیم.

یکی از راه هایی که یاد می گیریم چگونه کاری را درست انجام دهیم، حقیقتا، انجام اشتباه آن است. اشتباه کردن دانشگاهی عالی برای یادگیری است، اما من به شما پیشنهاد می کنم این کار را زیادی انجام ندهید.برای مثال اگر به مدت 11 سال کار اشتباهی انجام داده اید، من پیشنهاد نمی کنم 11 سال دیگر هم آن را انجام دهید تا بتوانید از آن درس بزرگی بگیرید. کافی است، تا همینجا هم زیادی در این راه نادرست پیش رفته اید.بهتر است از سرعت خود بکاهید و گوشه کناری دوربزنید اما چه روشی دم دستی و عالی برای یادگیری از تجربیات خود وجود دارد؟

 

روش سه مرحله ای اقدام،بازخورد و اصلاح به شما کمک می کند که از تجربیات و شکست های خودتان درس بگیرید و در مسیر پیش رویتان استفاده کنید.

این روش بسیار ساده است به این صورت که شما کاری را که باید، انجام می دهید. سپس از نتیجه ای که حاصل شد بازخورد می گیرید. این بازخورد را میتواند دوستی معتمد یا اعضای خانواده تان،یکی از آشنایان یا مشاور یا هرکس دیگه ای بدهد. فقط باید مطمئن شوید که از فردی کمک بگیرید که بی طرفانه قضاوت کند و بازخورد صادقانه ای بدهد.

پیشنهاد من در اینجا استفاده از یک کوچ یا مربی است که به صورت بی طرفانه و دقیق و حساب شده بازخورد میدهد و باعث می شود نقاط کور کار خود را کشف کنید.

 



این نمایش را رایگان و قانونی تماشا کنید


بعد از اینکه یک بازخورد حساب شده و درست و حسابی نصیبتان شد، وقت آن است که آن را بلافاصله به کار بگیرید. سریعا نقص ها را برطرف کرده و دوباره به مرحله اقدام ادامه دهید.

این روش سه مرحله ای را مانند یک چرخه اینقدر ادامه دهید تا شما را به آنچه می خواهید برساند.

این بازخورد ها ممکن است در ابتدا کمی دردناک باشند، به خصوص اگر شما زیادی اشتباه کرده باشید. اما به پیشرفتی فکر کنید که در نهایت این امر به دست خواهید آورد قطعا لذت رسیدن،درد مسیر را قابل تحمل تر می کند.

۲- تجربیات دیگران

به یاد داشته باشید، می توانید از دیگران یاد بگیرید که آیا آنها کارها را درست انجام داده اند یا اشتباه . شما می توانید از نکات منفی و مثبت درس بگیرید.در برخی از داستان ها ، انسان ها را مثال می گویند: همان کاری را که این افراد انجام دادند را انجام دهید. در دیگر داستان ها انسان ها را هشدار می دهند : کاری را که این افراد انجام دادند را انجام ندهید.

یادبگیرید که چه کاری باید انجام دهید و چه کاری را نباید انجام دهید.همیشه طوری زندگی کنید که اگر داستان زندگی تان در کتابی نقل شد، مطمئن باشید که از آن به عنوان مثال استفاده می کند، نه هشدار.

چند راه برای یادگیری از افراد دیگر وجود دارد. کتابهای مربوط به افرادی که کارهای بزرگی انجام دادهاند را بخوانید. همه افراد موفق در سراسر جهان که می شناسیم ، خوانندگان خوبی هستند. آنها فقط می خوانند، می خوانند، می خوانند. آنها به خواندن سوق داده شده اند زیرا فقط باید بدانند. این یکی از چیزهایی است که بین همه آنها مشترک است.

افراد موفق همچنین به کتاب های صوتی گوش می دهند، به خصوص زمانی که در ماشین خود هستند یا در مواقع دیگری که نمی توانند بخوانند. صدا می تواند به همه ما کمک کند که به راحتی ایده ها و مهارتهای جدید را انتخاب کنیم ، مانند اینکه چگونه قویتر و قاطعتر باشیم یا اینکه سخنران بهتر، رهبر مؤثرتر ی باشیم، تأثیر بهتری بر دیگران داشته باشیم، دوستداشتنی تر شویم، شخصیتی بهتر ایجاد کنیم، ثروتمند شویم ، نفوذ متقاعد کننده ایجاد کنیم و ….. اما مردم از این منابع استفاده نمی کنند.

بسیاری از افراد موفق داستان های خود را در کتابها نوشته اند و به دنیا گفته اند که چگونه موفق شده اند و بیشتر مردم نمی خواهند آنها را بخوانند یا گوش دهند. چه توضیحی برای آن دارید؟

فکر کنم سرشان شلوغ است!!!.

آنها می گویند اگر شما در جایی که من کار می کنم کار می کردید، می دانستید که وقتی به خانه برمیگردم، دیگر دیر شده است. باید لقمه ای بخورم، کمی تلویزیون ببینم و بخوابم. من نمی توانم نیمی از شب را بیدار بمانم و کتاب بخوانم.

“اگر امروزبهای کتاب خواندن را نپردازید،فردا باید بهای به مراتب گرانتر کتاب نخواندن را بپردازید”

شما فقط باید یک خواننده خوب و یک شنونده خوب باشید. نیازی نیست که تا نیمه های شب برنامه های آموزشی را بخوانید یا گوش دهید و روزانه ده ساعت مطالعه کنید. تنها چیزی که نیاز دارید فقط ۳۰ دقیقه در روز است. همین !!! اگر می توانید آن را تا یک ساعت تمدید کنیدچه بهتر، اما حداقل ۳۰ دقیقه زمان بگذارید

هر روز حداقل ۳۰ دقیقه در روز، چیز چالش برانگیزی نیست ، ۳۰ دقیقه چیزهای آموزنده بشنوید یا بخوانید. هرطوری که شده… به هر قیمتی… یک وعده غذایی را از دست بدهید، اما سی دقیقه آموزش را هرگز!!!!

شما می توانید با نبود برخی از وعده های غذایی کنار بیایید، اما بدون برخی ایده ها، مثال ها و الهام گرفتن می خواهید چکار بکنید؟

انسانها باید علاوه بر غذا مناسب برای جسمشان ، غذای مناسبی هم برای ذهنشان داشته باشند تا سالم و موفق باشند. مطمئن شوید که هر روز یک رژیم غذایی مناسب برای بدن و ذهنتان دارید.

یک عبارتی وجود دارد که می گوید:

“انسان نمی تواند تنها با نان زندگی کند.”

مهم ترین چیز برای انسان ها جدای از نان، کلمات هستند. کلمات ذهن را تغذیه می کنند. کلمات روح را تغذیه می کنند. مطمئن شوید که هر روز یک رژیم غذایی مناسب از کلمات دارید و به یاد داشته باشید که برای تغذیه صحیح ذهن، باید روتین خوبی را هم حفظ کنید.

 

با کتابها و برنامه های خوب، میتوانید از گنجینه ایده ها بهره ببرید. و اگر کسی بهانه ای برای استفاده نکردن از گنجینه ایده ها برای حداقل ۳۰ دقیقه در روزداشته باشد، به نظرم بهتر است قید زندگی بهتر و کامیابی را بزند!!!!

برخی ها هم بهانه شان فقط هزینه و قیمت کتاب است!!!

مثل این است که بگویم : هی… من یک معدن طلا دارم. طلا ها خیلی زیاد اند من نمی دانم با همه اینها چه کنم تو هم بیا و برای خودت مقداری بردار ندارم و تو بگویی:

من بیل ندارم ..

من می گویم:

خب برو یکی بخر

و بگویی:

مگه نمی دانی این روزها برای یک بیل چه قدر باید پول داد؟

این یک دیدگاه اشتباه است. این اشتباه را نکنید پول را سرمایه گذاری کنید، دوره ها و کتاب ها را تهیه کنید. بهترین پولی که می توانید خرج کنید پولی است که برای آموزش خود سرمایه گذاری می کنید. وقتی نوبت به سرمایه گذاری در آینده بهترتان می رسد، خودتان را فراموش نکنید!

امروزه هزاران ساعت دوره و پادکست آموزشی و صد ها کتاب الکترونیکی رایگان در اختیار مردم در سرتاسر دنیا و به هر زبانی قرار دارد.و البته همیشه بهانه ای برای استفاده نکردن…

“مردم کتاب رایگان را نمی خوانند چون رایگان است،کتاب پولی هم نمی خوانند چون گران است .فقط حرف می زنند چون مفت است”

وقتی می خوانیم، به خود اجازه می دهیم دیدگاه جدیدی را احساس کنیم. ما گفتگوهای عاطفی و ذهنی را که در زندگی روزمره ما اتفاق میافتد کنار می گذاریم، ساکت می شویم و به نویسنده اجازه می دهیم ما را در داستانی هدایت کند که در آن بتوانیم دیدگاههای دیگران را ببینیم و احساس کنیم. وقتی خواندن به یک عادت تبدیل می شود، باعث می شود در زندگی واقعی با مردم همدلی بیشتری داشته باشیم.

خواندن دنیایی آرامتر می سازد!!!

و اکنون شما از عامه مردم متمایز هستید چرا که خیلی ها حتی حوصله نداشتند این مطلب را تا انتها بخوانند. چه برسد به داشتن عادت مطالعه روزانه! به شما تبریک میگویم.امیدوارم این مقاله آغاز راه جدیدی در زندگی شما باشد.