ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و هشتم
ایب از (میا) دختر خدمتکار رستوران که معلوم بود با او روابط دیرینه دارد خواست تا به محض آمدن ژنرال بولس او را به سر میز کشانده یکی از همان برنامه های همیشگی را برایش اجرا کند.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و هفتم
ماری با چشمانی که میل به گریستن داشت از فیتز خداحافظی کرد و رفت. فیتز در بازگشت به هتل بار دیگر تلفنی با مادر لیلا اسمیت تماس گرفت و به او قول داد تا در تعطیلات آخر هفته نزد آنها برود.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و ششم
شنیده ام که بعد از خروج نیروهای انگلیس از منطقه، امارات متصالح قرار است به چیزی شبیه به یک ایالات متحده با نام امارات عربی متحده مبدل شود. در آنصورت احراز پست سفارت در چنین کشوری از هر جهت در شأن و صلاحیت من است
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و پنجم
همه این چیزهایی که روزنامه ها درباره من نوشته اند حرف مفت است، درست است که من کوشش هایی را در زمینه تجارت در کشورهای عربی شروع کرده ام ولی هنوز به پول و ثروتی دست نیافته ام و همچنان دارم با همان حقوق بازنشستگی زندگی می کنم.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و چهارم
فیتز بعد از طی مسیری خسته کننده و طولانی از طریق بیروت – لندن – نیویورک سرانجام در شهر واشنگتن دی سی پا به خاک آمریکا گذاشت. هوای پائیز واشنگتن برای فیتز لطیف و مطبوع می نمود و کمترین شباهتی با هوای گرم و غبار آلود پائیز خلیج فارس نداشت.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و سوم
فیتز بر اثر گفتگو با فالمه به صحت گفته های لیلا اسمیت پی برده بود و اطمینان یافته بود که ایران محدوده آبهای ساحلی ابوموسی را به دوازده مایل افزایش خواهد داد و دولت و نیروی دریایی انگلیس هم از این اقدام حمایت خواهند کرد.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و دوم
برای تو چه فرق می کند – مجلس شیخ راشد – شیخ حمد، شیخ زاید و با حتی شیخ خالد حاکم شارجه. مسئله مهم اینست که می گویند تو به شاه وعده داده ای که انگلیس از اقدام او در افزایش محدوده آبهای ساحلی جزیره ابوموسی از سه مایل به ۹ مایل پشتیبانی خواهد کرد.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و یکم
ماموران گمرک بندرعباس با آشنایی کاملی که نسبت به فیتز داشتند بی آنکه او و جامه دانش را مورد بازرسی قرار دهند اجازه دادند تا وارد سالن ترانزیت فرودگاه شود. دقایقی بعد فیتز دوباره به قصد تهران سوار هواپیمای جت ایران ار شد.