دنیای عزیزمان مجازی شد

افکار تمیزمان مجازی شد

 

ما با همه در ستیز بودیم و

تعقیب و گریزمان مجازی شد

 

کج دار و مریز بود وضعمان

کج دار و مریزمان مجازی شد

 

خوش آب و رنگ شدیم زیرا که

میکاپ غلیظ مان مجازی شد

 

با بورس و بیت کوین و ارز و طلا

تومان و پشیزمان مجازی شد


این شعر را با صدای شاعر گوش دهید.

 


چه حیف، تمام آن سفرهای

تفلیس و ونیزمان مجازی شد

 

پیدا شده آمپولمان اما

بیچاره مریض مان مجازی شد

 

مستیم، چه فرق کرده باده؟ فقط

نکتار مَویزمان مجازی شد

 

از پنجره سمت «ویندُز» آمده ایم

چشم و دل هیزمان مجازی شد

 

فرقی که نکرده حرفمان انگار

هر طعنه ی تیزمان مجازی شد

 

نه اینکه همیشه چیزمان خوب است؟

حالا همه چیزمان مجازی شد

 

شعرهای طنز افشین حر را اینجا بخوانید: