داوود قنبری
انولا هلمز
انگار نه تنها هیچ پایانی بر ماجراهای کاراگاه دوست داشتنی، شرلوک هلمز نیست، بلکه بر تعداد اعضای خانواده اش هم افزوده می شود.
گاوی که به جاده زد
آخه کی میاد یه گاو رو باسواد کنه؟ خودم فقط اسمم رو میتونم بنویسم. خودت که شاهدی کلممد.
طوطی و بازرگان
چند وقت پیش بازرگانی با یک طوطی در قفس به مطبم آمدند. بازرگان گفت: دکتر طوطی من مدتیه که دپرس شده اصلا حرف نمی زنه.
وقتی برای مردن نیست
امسال بیست و پنجمین فیلم از سری فیلم های جیمزباند قرار است که به زودی در سینماها به نمایش درآید.
روح پدر هملت
امروز شاهد یک اتفاق عجیب در مطبم بودم. از لحظهای که آخرین مریض وارد شد پوست بدنم مور مور شد. سرمای خاصی را در تمام بدنم احساس کردم.
داوودهای قنبری
دکتر! این روزها وقتی در خیابان قدم می زنم چشم می اندازم ببینم می توانم آدم های شبیه خودم را ببینم یا نه!
استاد و شیطان
استاد با فنجانی از قهوه و کتابی که تا وسط هایش را خوانده، روی کاناپه لم داده بود. ساعت نه شب را نشان می داد و هنوز زنش از مهمانی نیامده بود.