ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و سوم
فیتز بر اثر گفتگو با فالمه به صحت گفته های لیلا اسمیت پی برده بود و اطمینان یافته بود که ایران محدوده آبهای ساحلی ابوموسی را به دوازده مایل افزایش خواهد داد و دولت و نیروی دریایی انگلیس هم از این اقدام حمایت خواهند کرد.
داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت بیست و دوم
مدتی بود که رفتوآمدهای با دلیل و بیدلیل حشمت صادقی به خانهی سرایداری اعصاب سلیمسامورایی را خط خط میکرد؛ اما در عوض خوشخدمتی خدیجه تمامی نداشت. چند باری هم سلیمسامورایی سر بیتوجهی صدیقه به نوع لباس پوشیدنش در مقابل حشمت صادقی گیر داده بود و برایش خط و نشان کشیده بود.
ماموریت در دوبی – قسمت هفتاد و دوم
برای تو چه فرق می کند – مجلس شیخ راشد – شیخ حمد، شیخ زاید و با حتی شیخ خالد حاکم شارجه. مسئله مهم اینست که می گویند تو به شاه وعده داده ای که انگلیس از اقدام او در افزایش محدوده آبهای ساحلی جزیره ابوموسی از سه مایل به ۹ مایل پشتیبانی خواهد کرد.
داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت بیست و یکم
طلا نگاه دلسوزانه و متأثرش را به سلیمسامورایی داد. سلیمسامورایی تلخ حرف میزد و گلویش گرفته بود. طلا از جا برخاست و رفت کنار سلیمسامورایی نشست. انگشتان کشیدهاش را گذاشت روی دست او که به لبهی تخت قلاب شده بود.
داستان صوتی جشن تولد اثر اسلاومیر مرژوک
سراغ وکیلم رفته بودم. تالار خانهاش وهم انگیز بود. از لابلای پشت دریهای توری و برگ گلهای کاغذی نور کمیتو میآمد. خانم خانه که روی مبلی با رو کش سفید لمیده بود. لباسی به تن داشت با نقش پروانه. پروانههای درشت وچشمگیر.
معرفی کتاب خانواده نیک اختر
قصهی بلند «خانواده نیکاختر» داستان خانوادهای ایرانی را روایت میکند که به کانادا مهاجرت کردهاند.
داستان صوتی محکوم به زندگی
وینشتاین روی تختخوابش دراز کشیده بود و با نگاهی انباشته از سستی و تنبلی و افسردگی به سقف خیره شده بود نمیتوانست بخوابد؛ از آن بیرون صدای کرکنندهٔ ترافیک شلوغ ساعت هشت صبح به گوش میرسید.
داستان دنباله دار سلیم سامورایی – قسمت بیستم
ما فردا صبح با ننهم و آبجیم میریم کتی خانوم. شوما هم دنبال یه شوفر دیگه باش. یکی که ریخت و لباسش غلط انداز نباشه! ژیگولو باشه تا همکلاسیای پولدارتون عوضی نگیرندش.