شعر طنز مَجازات
دنیای عزیزمان مجازی شد افکار تمیزمان مجازی شد ما با همه در ستیز بودیم و تعقیب و گریزمان مجازی شد کج دار و مریز بود وضعمان کج دار و مریزمان مجازی شد خوش آب و رنگ شدیم زیرا که میکاپ غلیظ مان…
کی بود؟ کی بود؟ معلومه دیگه: مردم
آلودگی هوای تهران و کلانشهرها معضل تازه ای نیست. امسال اما، سر و کله یک عامل دیگر در آلوده کردن هوا پیدا شد: مازوت!
احساس عمیق پیروزی
حتما شما هم شنیده اید که روحانی مدعی شده « مردم ایران احساس پیروزی دارند». خیلی هم خوب و قشنگ. قبل از این که جوالدوز دستم بگیرم و به بقیه بزنم گفتم یک سوزن کوچک به خودم بزنم که حساب کار دستم بیاد. برای این…
عمه خانوم و تابلوی نقاشی
عمه خانم امروز حرف نمیزند. عینک فتوکرومیکش زیرنور خورشید کمجان زمستان تیره شده. نمیفهمم به کجا زل زده اما یک قلمو نقاشی در دستش است و برای خودش روی هوا خطوطی میکشد.
خاطرات یک در راه مانده- قسمت سوم
در قسمت قبل تا جایی براتون تعریف کردم که هزار و یک ایمیل به قصد مخزنی برای اساتید سرد و بیروح سوئیسی فرستادم و دریغ از یک پاسخ درخور! یک اشتیاق سوزان برای انتشار علم! یک حرکت رو به جلوی هدفمند! اصلا هیچی به هیچی!
از دفترچه خاطرات یک روانپزشک؛ شهرزاد قصه گو
در مطبم نشسته بودم که ناگهان در باز شده و مردی با تاج و شنلی بلند وارد شد. مرد شنل پوش نیامده نشست روی مبل و گفت: دکتر دستم به روپوش سفیدت. بعد نگاهی به سرتاپای من انداخت و گفت: دکتر! پس روپوش سفیده ات…
کرونا گاهی با خوشهی انگور میآید به دهان!
اما این ویروس (که خیال رفتن ندارد) را بهتر بشناسیم: کرونا؛ به ضم ک و مدح ا ! گروهی این ویروس را تولید آمریکای جهانخوار دانستند و عقیده داشتند که با رفتن ترامپ او نیز خواهد رفت! که تقریبا همین هم شد. این طنز…
خاطرات یک در راه مانده – قسمت دوم
ندا حائری در قسمت قبل تا جایی براتون تعریف کردم که مدارکم رو فرستادم سوریه و جنگ شد و من همچنان اندر خم هزار و یک کوچه ماندم سرگردان! اگه فکر کردید که من ناامید شدم، بسیار اشتباه کردید! یک دهه شصتی نوستالژیک هیچ…