خاطرات یک روانپزشک؛ علوم خفیه ی مدیریت
در مطبم نشسته بودم که مردی کت شلواری و شیک اما افسرده وارد شد. وقتی نشست گفت: آه دکتر دنیا خیلی خراب شده. من باید از این مملکت برم. دیگه جای امثال من نیست. دارم خودمو اینجا هدر می دم. گفتم: مگه چی شده؟ گفت:…
مهم : لطفا فقط آقایان بخوانند
در طول تاریخ همیشه مردان؛ در یک دور باطل، سعی کرده اند که خود را به زنان اثبات کنند و نیاز به توضیح ندارد که این تلاش به نتیجه نرسید.
شعر طنز «آمد بهار جانها»
ایران، لس آنجلس یا در ونکوور، تورنتو / در استرالیایی یا در قطر به رقص آ
طنز | داستان ورود سینماتوگراف به ممالک محروسه ی ایران
اتابک اعظم: درود و سلام بر قدر قدرت زمان که شکوه شمشیرش ترس بر دل دشمنان می افکند و به یک نگاهش ببر به گربه تبدیل می شود و قدش از زرافه بلندتر است و … مظفرالدین شاه: ملیجک این اتابک چه می گوید؟ ملیجک:…
خاطرات یک روانپزشک- روح داستایوفسکی
در مطب نشسته بودم که مردی با ریش کم و بیش بلند وارد شد و بی هیچ حرفی روی صندلی نشست. گفتم: سلام جانم کاری از دست من بر میاد؟ گفت: دکتر دچار افسردگی عمیقی شدیم. گفتم: مگه چی شده؟ گفت: تو مملکت ما یه…
کن عزم سفر که وقت تنگ است – قسمت اول
سفر شکلهای مختلفی دارد. خیلی از ما بدون برنامه ای خاص، تعطیلات تقویمی را نشان می کنیم، به سمتی رهسپار می شویم، جوج و دوغ می زنیم و برمی گردیم. اما بعضی ها دوست دارند هدفمند سفر کنند.
خبر مرگش
وقتی این مطلب را می نویسم هنوز جنگ در اوکراین شروع نشده ولی وقتی آن را می شنوید یا می خوانید ممکن است جنگ بر آن سرزمین آوار شده باشد. پس این مطلب را با دو آرزو شروع می کنم. اول آرزوی صلح و عدم…
دایی جان ناپلئون در بهشت
اگر روسیه و انگلیس هم بی خیال ما شوند ، این مارلین دیتریش دست از سر کچل مملکت ما بر نمی دارد. آقا به نظرم موقع صرف آبگوشت بزباش لوبیاهایش را جدا کنید و نخورید بهتر است.