شعر | پلاک ۵۲

آخرین شماره مجله پلاک52

برچسب: شعر

ادبیات ایران و جهان, شعرانه, فرهنگستان, کاناپه

باغ من از مجموعه شعر زمستان مهدی اخوان ثالث 

مهدی اخوان ثالث (۱۰ اسفند ۱۳۰۷ – ۴ شهریور ۱۳۶۹)، شاعر پرآوازه، ادیب و موسیقی‌پژوه ایرانی و نام و تخلص وی در اشعارش م. امید بود. اشعار او زمینهٔ اجتماعی دارند و گاه حوادث زندگی مردم را به تصویر کشیده‌است.

ادبیات ایران و جهان, شعرانه, فرهنگستان, کاناپه, کاناپه – ۳۹

شعری از تورج رهنما، مترجم، شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات آلمانی 

تورج رهنما متولد سال ۱۳۱۶ در اهواز ، مترجم، شاعر و پژوهشگر زبان و ادبیات آلمانی است. او تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در ایران گذراند.

شعرانه, فرهنگستان, کاناپه

شعرانه با فروغ فرخزاد : باد ما را خواهد برد 

فروغ فرخزاد (۸ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵) شاعر برجسته و مستندساز معاصر ایرانی بود. وی شش دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های شایان شعر معاصر فارسی‌اند. فروغ فرخزاد در ۳۲ سالگی بر اثر واژگونی خودرو درگذشت.

ادبیات ایران و جهان, شعرانه, فرهنگستان, کاناپه, کاناپه-۴۱

شعر آیینه ها تهی است از م.آزاد 

محمود مشرف آزاد تهرانی، شناخته شده با نام هنری م. آزاد شاعر معاصر ایرانی بود. او در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۶ از دانشکده ادبیات و زبان فارسی دانشگاه تهران لیسانس گرفت و دوره دانشسرای عالی تهران را نیز گذراند. سپس ۱۰…

ادبیات ایران و جهان, زیر سقف نویسندگی, فرهنگستان, کاناپه

سیمین بهبهانی، غزل بانوی شعر ایران 

سیمین، در روز ۲۸ تیر ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران به دنیا آمد. او فرزند عباس خلیلی (شاعر و نویسنده و مدیر روزنامه اقدام) و نبیره حاج ملا علی خلیلی تهرانی است. سیمین سال ها دبیر آموزش و پرورش بود و شاگردان او خاطرات خوبی از او به یاد دارند.

شعر سیف فرغانی
از پیله تا پرواز

چرا شعر این قدر مهم است؟ 

پس آن­چه شعر ما را ماندگار کرده و مخاطبان دیگر کشورها را انگشت به دهان گذاشته نه به خاطر زیبایی­ های ظاهری مثل وزن و قافیه است (آن­گونه که استاد بی­ بدیل ادبیات جناب شفیعی کدکنی می­گوید) و نه محتوای مذهبی و اخلاقی (آن­گونه که نظامی گنج ه­ای بزرگوار فرموده است). جاذبه­ ی شعر ما در جادویی است که سرنوشت پرفراز و نشیب این سرزمین و نامردمی­ های حاصل از غم نان و خشکی مذهب ساخته است. جوری که حافظ را سیاسی­ نویس کرد و مردم ناخوانده و نادانسته، برای گشایش کارهای­شان با دیوان­ اش فال گرفته و می­ گیرند.

بکتاش آبتین
کاناپه۴۴

چند شعر کوتاه از بکتاش آبتین 

«اعلامیه» با انگشت اشاره­ ات یادم نینداز که… فقط پیش از آن­که اعلامیه­ ها را پخش کنند بگذار به مرده ­ی خودم فکر کنم!   «تابوت» سرم تابوتی بود که بر شانه­ هایم می­بردم ایستاده بودم و بر گور خودم گریه می­کردم!   «مرگ مرده»…