داستان طنز | پلاک ۵۲ - Page 2

آخرین شماره مجله پلاک52

برچسب: داستان طنز

حیات خلوت

حکایت «سَر خَر» عبید زاکانی 

روزی مردی سوار بر خر از دهی به دهی دیگر می رفت. در میان راه عده ای از جوانان که شراب خورده و مست بودند راه را بر او می بندند؛ یکی از آنها جامی پر از شراب به او تعارف می کند. مرد استغفرالله گویان سرباز زد.

به نظر منِ نوعی, دوربرگردان, طنز

نه فرشته ام، نه کفتر! 

در دوران مدرسه، هر از چند گاهی سر و کله ی یکی از همین باورها پیدا می شد و مثل امواج پاندمی کوید سراسر مدرسه را درمی نوردید. مثلاً یکی از بچه ها چو می انداخت که از قدیم گفته اند هرکس بتواند نوک زبانش را به نوک بینی اش برساند پولدار می شود.

دوربرگردان, گوزن طولانی

ضد تبلیغ های اینستاگرامی (تبلیغات گاوی) 

ماجرا زمانی آغاز شد که یک روز عصر خسته وارد خانه شدم و پسرم با دیدنم گفت: بابا برام بستنی خریدی؟ فراموش کرده بودم. تا خواستم بگویم که متاسفم و فردا برایش بستنی می خرم. در حالی که با ناراحتی ازم دور می شد گفت: خیلی گاوی!

دوربرگردان, طنز, گوزن طولانی

زمین چگونه از حمله آدم فضایی ها نجات یافت؟ 

شما نیز لابد فیلم های هالیوودی را دیده اید که در آن آدم فضایی ها به زمین حمله می کنند اما با وجود ابرقهرمانان هالیوودی شکست خورده و زمین نجات پیدا می کند. اما این ها همه فیلم است و باور نکنین. ما در پلاک ۵۲ می خواهیم برای اولین مرتبه حقایقی را درباره نجات زمین در برابر فضایی ها توسط ما ایرانی ها مطرح کنیم.

دوربرگردان, روزشمار یک جَو زده در تاریخ

مارک آنتونی 

درواقع مارکوس آنتونیوس موردنظر ما از قصد یه کاری کرد که نامش در تاریخ به عنوان مارک آنتونی ثبت بشه و اینطوری ما بتونیم اون رو به عنوان یک فرد واحد و مستقل در زمره‌ی جوگیران تاریخ شناسایی کنیم.

دوربرگردان, طنز, گوزن طولانی

آیا شما به شانس اعتقاد دارید؟؟ 

در این ور دنیا در جهان سوم همه چیزمان در حالتی از قصه ها و یکی بود یکی نبود گیر کرده است. بسیاری از اوقات وقتی اخبار را دنبال می کنم، انگار در هزار و یک شب زندگی می کنم. همه چیز اطرافمان طوری در وسط شانس ها احاطه شده که بعضی اوقات فکری می شوم که نکند داخل یک تخم مرغ شانشی بزرگ زندگی می کنیم.