خاطرات یک روانپزشک؛ علوم خفیه ی مدیریت
در مطبم نشسته بودم که مردی کت شلواری و شیک اما افسرده وارد شد. وقتی نشست گفت: آه دکتر دنیا خیلی خراب شده. من باید از این مملکت برم. دیگه جای امثال من نیست. دارم خودمو اینجا هدر می دم. گفتم: مگه چی شده؟ گفت:…
کن عزم سفر که وقت تنگ است – قسمت اول
سفر شکلهای مختلفی دارد. خیلی از ما بدون برنامه ای خاص، تعطیلات تقویمی را نشان می کنیم، به سمتی رهسپار می شویم، جوج و دوغ می زنیم و برمی گردیم. اما بعضی ها دوست دارند هدفمند سفر کنند.
چگونه یک بحران را مدیریت کنیم یا چطور مدیریت را بحران کنیم!؟
در ماه گذشته شاهد شیوع دوباره …. نه بابا کرونا منظورم نیست. با این ویروس دیگه عجین شده ایم و کاری به کارش نداریم. در ایران خانه زاد شده و بیشتر از عملکرد خودمان هم به ما آسیب نمی زند. خواستم بگویم شاهد شیوع دوباره…
مرزی برای همه فصول
در ماه گذشته، مرز مهم ترین واژه ای بود که در سرزمینمان سر زبانها افتاده بود. خطی فرضی برای جدا کردن سرنوشت ملتها از هم. چیزی که هم مهم است و هم مهم نیست.
پسرم، حیوان باش !
این را بدان پولدار بودن از شجاعت برتر است. اگر می خواهی از تو راضی باشم، و دعای خیرم بالای سرت بال بال بزند ، ترجیح می دهم، به جای آنکه مرا پدر پسر شجاع صدا بزنند، بگویند اینهاش پدر پسر برج ساز اومده.!
خاطرات یک روانپزشک؛ این قسمت : عزرائیل پریشان
در مطبم نشسته بودم که احساس کردم دارم یخ می زنم. کمی بعد از سقف مردی پر هیبت بال بال زنان وارد شد و نشست روی صندلی و گفت: دکتر این چه وضعشه.
تاکید می کنیم پس هستیم
چنانچه هر زمان یا هر کجا تاکید کردیم / دقیقاً روی موضوعی بجا تاکید کردیم
بر آن چیزی که تاکیدش برای ما مهم بود / کنار هم و یا آنکه جدا تاکید کردیم
مجموعه طنز «شهرام خان از فرنگ برگشته»
شهرام شهیدی، نویسنده و طنز پرداز نام آشنا، در ستون شهرام خان از فرنگ برگشته با ظرافتی که یک هنرمند کارآموخته در مکتب گل آقا انتظار می رود، روزمرگی های ما را با طنازی نقد می کند. نوشته های او لبخند بر لب هر خواننده…