استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
موجودات اسطوره ای و افسانه ای در تاریخ ایران
قسمت ششم
ایزدان
پس از آفرینش امشاسپندان، نوبت آفرینش ایزدان فرا میرسد که نقطه مقابل دیوان هستند. ویژگی ایزدان متفاوت از انسان هاست با این که گاهی به صورت های انسانی نیز وصف شده اند. در باورهای ایران باستان، هر شخصیت مینوی (غیرمادی) میتواند صورت مادی نیز داشته باشد. حتی عده ای معتقدند که جهان مادی صورت همان جهان مینوی است.
ایزدان مهم همواره سوار کالسکه هایی با چهار اسب هستند که اسب ها غالبا تناسبی با الهه سوار بر کالسکه (گردونه) دارند. الهه ها سلسله مراتب دارند و دارای اهمیت زیاد و کم هستند. در این قسمت به معرفی ایزد مهر می پردازم.
مهر، میثره، میترا
مهر در اوستا به صورت “میثر”، در پهلوی “میتر” و در فارسی “مهر” نامیده می شود. معنای آن محبت، دوستی، پیمان و فروغ است. پرستش مهر به دورانهای خیلی قدیم بر می گردد. در اسطوره های مناطق دیگر هم، مهر خدای مهمی بوده است. او خدایی است که پیش از زرتشت وجود داشته است ولی در دین زرتشت، رده ای پایینتر از اهورامزدا دارد. او الهه پیمان ها و نگهبان نظم و راستی است. او بر هر پیمانی نظارت می کند خواه پیمان اهورامزدا و شیطان باشد، خواه پیمان میان دو کشور یا حتی میان زن و مرد. هر کس پیمانش را بشکند مورد غضب الهه مهر قرار می گیرد و به الهه جنگ تبدیل می شود. در عوض با وفاداران مهربانترین ایزد است. هشت تن از ایزدان در نظارت بر پیمان ها او را یاری می کنند.
این نمایش را رایگان تماشا کنید
توصیف مهر در مِهریَشت
توصیف او در مهریشت به زیبایی آمده است و مهریشت درواقع ستایش اوست. در مهریشت، علاوه بر مهر جنگاوری، به صورت مظهر سه گانه پریستاری، پهلوانی، واستریوشی( کشت و دامداری) آمده است. همین مظهر سه نیرو بودن مهر باعث شد تا ستایش او نه تنها در بین طبقات اجتماعی ایران، بلکه بین آسیای غربی و امپراتوری روم نیز راه یابد. دهقانان، سپاهیان، پیشه وران و حتی شهریاران پیرو او شدند. هر کس بر حسب موقعیت اجتماعی خود بر جنبه ای از مهر و آئینش تکیه کرد. آئین پرستش مهر در ایران به نام زروان پرستی و در اروپا با بعضی تغییرات به مهرپرستی (میترائیسم) شهرت یافت. مهر همراه خورشید از مشرق به مغرب میرود. بعد از غروب خورشید به زمین میآید و بر پیمانها نظارت میکند او هرگز نمیخوابد و لقب ایزد همیشه بیدار را نیز دارد.
موجودات اسطوره ای و افسانه ای در ایران باستان:
قسمت سوم : پری موجودی الهی یا اهریمنی
او صاحب دشت های بزرگ است و هزار گوش و ده هزار چشم دارد و بازوانی بلند و توانا که به همه جای جهان برسد. مهر بر بالای کوه البرز زندگی می کند، همان جایی که نه شب است و نه تاریکی، نه باد سرد و نه باد گرم، نه ناخوشی و نه آلودگی. برتن زرهی زرین، بر دوش سپری سیمین و در دست گرزی سنگین دارد. گرزش از زر ساخته شده و داری صد گره و صد تیغ است. او سوار بر کالسکه ای است که نشان ستاره دارد و چهار اسب نامیرا با نعل های زرین و سیمین کالسکه او را می کشند. اسب های او سایه ندارند و ایزد بهرام به شکل گراز جلوی کالسکه او حرکت می کند.
مهر و جشن مهرگان
مهر در آئین های مذهبی هم نقش مهمی داشته است. او ایزد جشن مهرگان (شانزدهمین روز از ماه مهر) است و چون نام مهر بر ماه هفتم سال است، وظیفه الهه مهر نیز نظارت بر نیمه دوم سال است. مسعود سعد می گوید:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان مهربفزای ای نگار مهرچهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر مهربانی به بروز مهر و جشن مهرگان
حتی مراسم و آئین های شب یلدا را نیز به مهر نسبت می دهند. او از همکاران امشاسپند شهریور است. همه شکوفه ها به ایزد مهر اختصاص دارد.
در سنگ نوشته های پادشاهان هخامنشی هم از مهر نام برده شده و گزنفون می نویسد: پادشاهان هخامنشی به مهر سوگند یاد می کردند. در نوشته های پهلوی هم از مهر سخن گفته شده است. در مورد مهر افسانه های زیادی وجود دارد:
برخی معتقدند که او از سنگی زاده شده و به هنگام زادن برهنه بوده و در دست راست خودش خنجری داشته است.
در سنگ نوشته های پادشاهان هخامنشی هم از مهر نام برده شده و گزنفون می نویسد: پادشاهان هخامنشی به مهر سوگند یاد می کردند.
افسانه ی دیگر حکایت از زورآزمایی مهر با خورشید دارد که خورشید دوام نیاورده بر زمین می افتد ولی مهر به او کمک می کند تا بلند شود و این دو ایزد با یکدیگر دست میدهند و بیعت میکنند. مهر بر سر خورشید تاجی می نهد و هر دو یار وفادار یکدیگر می مانند.
اسطوره دیگر ، مربوط به نبرد مهر و گاو است. مهر، گاو را که نخستین آفریده اهورامزدا بود در چراگاهی می بیند و شاخش را در دست میگیرد و بر او سوار می شود. گاو او را از پشت خود بر زمین می اندازد. مهر که همچنان شاخ گاو را در دست دارد گاو را به غاری می برد ولی گاو فرار میکند. مهر به دنبال گاو رفته، سرانجام او را می یابد. به دستور اهورا مزد گاو را میکشد تا از خون او و وجودش، زندگی گیاهی و جانوری به وجود بیاید.
مراسم پرستش مهر
برای پرستش مهر مراسم مخصوصی انجام میشد. زنان نمی توانستند در این آئین ها شرکت کنند و فقط مردانی که به سن بلوغ رسیده بودند می توانستند در این مراسم شرکت کنند. مقام اجتماعی و ثروت برای پیروان مهر، برتری ایجاد نمیکرد و ایشان خود را برادر یکدیگر میدانستند.
مراسم مهری معمولا در غارها انجام می شود که مهر طاق آسمان است. در نزدیک این معبد ها یا داخل آنان باید آبی روان وجود داشت. در شهرها و جلگه ها که غار نبود، معبد مهری برای شباهت به غار در زیر زمین بنا میشد و با پلکانی طولانی به سطح زمین می رسید. معمولا در این معابد نوری از خارج وجود نداشت و پنجره ای هم نداشتند. گاهی اتاقی وجود داشت که در آنجا پیروان خود را برای مراسم آماده می کردند و سپس به محوطه اصلی معبد وارد می شدند. در داخل معبد دو ردیف سکو روبروی هم وجود داشت و صحن گود معبد بین سکوها بود که مراسم در آنجا انجام میشد و تماشاگران نشسته بر سکو این مراسم را نگاه میکردند.
در ته صحن، بر دیوار، نقش مهر درحال کشتن گاو وجود داشت. در کنار در ورودی، ظرف پایه داری پر از آب تبرک شده بود و در مقابل آن، درپای تصویر مهر، دو آتشدان بود. بر دیواره های معبد نقوش فراوانی وجود داشت. نکته ی مشترک بین همه معابد مهری، کوچک بودن آن برای حضور عده ای معدود بود. از مراسمی که در این صحن برگزار می شد، متاسفانه اطلاعاتی در دست نیست.
شباهت آئین های مهری با آداب پهلوانی و زورخانه ای
- پاکی، سحرخیزی و حسن خلق از آداب زورخانه است. پهلوان نباید هرگاه بر دشمن پیروز شد، او را خار کند و مروت را رعایت کند. به فقیران در حد توان کمک کند. در مورد مهر هم در اوستا آمده که او دشمن دروغ است، حامی تمام آفرینندگان است. زورمندی بیخواب است که به پاسبانی مردم می پردازد.
- یک پهلوان بخشنده و یاری رسان است و کارش دفاع از ناتوانان در برابر زورگویان است. در مهریشت هم آمده که باشد که مهر به یاری ما آید. برای دستگیری و دلسوزی ما آید.
- یک پهلوان نمونه ی دلاوری و بی باکی است که از چیزی هراسی ندارد. مهر نیز جنگاور و قوی و خوش اندام است و کسی است که در جنگ پایدار می ماند، خدای پیروزمندی است.
- در آئین پهلوانی، ورزش بعد از نماز صبح انجام می شود و مهر نیز در همین زمان بر جهان می تابد.
- در زورخانه آداب نبرد به صورت نمادین انجام می شود و پیروان مهر نیز با روحیه جنگجویی پرورش می یابند.
- در سنت پهلوانی فقط کسانی که به سن بلوغ رسیده اند و به اصطلاح ریش درآورده اند اجازه ورود دارند که در قوانین ورود به پرستشگاه مهر هم وجود دارد.
- زنان در زورخانه راهی ندارند و پرستشگاه مهر هم مختص مردان است.
- در زورخانه ثروت و مقام اجتماعی ارجحیت ایجاد نمی کند در مهر هم همان طور که گذشت، ثروت و مقام برتری ندارد.
- در مهر و در زورخانه همه با هم برادر هستند.
- در زورخانه پیشکسوت از اعتبار و ارزش خاصی برخوردار است و این سنت در مهر نیز رعایت میشده است.
- زورخانه های قدیمی در سطح پایین تر از زمین ساخته می شدند و با پلکان به سطح زمین می رسیدند و نور کمی داشتند و در معماری معابد مهری همین مشخصات وجود دارد. حتی گفتیم که معابد مهری نزدیک آب جاری ساخته میشد، زورخانه هایی هم هستند که به آب انبارهای محلات قدیمی منتهی می شوند.
- در زورخانه ها مانند معابد مهری گاهی پلکان ها به اتاقی میرسد تا ورزشکاران و پیروان بتوانند لباس مخصوص پوشیده و خود را آماده کنند.
- مهم ترین عنصر معماری مشترک بین معبد مهر و زورخانه گود و سکو است. هر دو دارای سکوهایی در کنار برای نشستن تماشاچیان وگودی در پایین برای انجام حرکات شرکت کنندگان هستند.
- بردیوارهای زورخانه نقش های پهلوانی و حماسی شاهنامه و عناصر دینی نقش بسته است همان طور که بر دیواره معابد مهری هم نقش هایی از مهر و عناصر مقدس وجود داشت.
- حتی آئین کشتی زورخانه ای نیز همانند کهن الگوی کشتی مهر و خورشید است. پهلوانان مانند مهر لباسی بر تن ندارند. دو کشتی گیر در پایان کشتی به رسم ادب با دست چپ، بازوی راست یکدیگر را می گیرند و با دست های راست به یکدیگر دست میدهند. این رسم مهر بود که با خورشید دست داد و دوست شدند و دو کشتی گیر نیز نباید هیچگاه با هم دشمنی کنند.
- بر در زورخانه ها و بر در معابد مهری زنگی آویزان است که شاید در هر دو برای اعلام ورود بزرگان به کار می رفته است.
از آن چه گفته شد مشخص می شود که بسیاری از آداب و رسوم و اعتقاداتی که ما امروزه انجام می دهیم، ریشه در حافظه تاریخی و الگوهای کهن ما دارد که در طول زمان به دست فراموشی سپرده شده و تنها رگه هایی از آن بدون این که علت را بدانیم وجود دارد.
برای مطالعه بیشتر ر. ک به:
از اسطوره تا تاریخ، مهرداد بهار.
تاریخ اساطیری ایران، ژاله آموزگار.
اساطیر و فرهنگ ایران، دکتر رحیم عفیفی.
دیوان مسعود سعد سلمان تصحیح رشید یاسمی.