نگاه اول

مدتی است به پیشنهاد همسرم کتاب دو قرن سکوت نوشته استاد عبدالحسین زرین کوب را برای مطالعه در دست دارم و در تاریخ پر فراز و نشیب ایران سیر و سلوک می کنم. برایم جالب است که نویسنده این اثر ارزشمند، سعی کرده به داستان زندگی بزرگانی مثل بابک خرمدین و قصه قتل او توسط معتصم خلیفه عباسی از زاویه ای متفاوت نگاه کند و از آن برای تحلیل و کارشناسی روابط اجتماعی و بازبینی حوادث و بررسی اوضاع تاریخی ایران در واپسین سال های دودمان ساسانی و علل سقوط امپراطوری ایران و در ادامه آن دو قرن سکوتی که پس از حمله اعراب بر ما گذشته بود بهره ببرد. داستانی که چراغ راهی برای ایران در گذر از فراز و نشیب این دوران سخت است.

نگاه دوم

در هفته اخیر متاسفانه اخباری هولناک از فرزندکشی، روح و روان ما را آزرده کرد. نمی دانم شما هم احساس مشابهی مثل من دارید یا نه؟ من از وقتی شنیدم پدر و مادر سالمند بابک خرمدین،‌ با خونسردی پسر خود را کشته، او را در حمام خانه مثله کرده و بقایای فرزندشان را برای پاک کردن رد پای خود به سطل زباله انداخته اند،‌ احساس می کنم ابری سیاه بر دلم و بغضی تنگ بر گلویم نشسته است. حالا هم که مشخص شده ظاهرا داماد و دختر این خانواده هم سال ها پیش سرنوشت دردناک مشابهی داشته اند.

تصویر سازی : ثنا حسین پور (شباهت جالب اثر معروف گرنت وود به زوج قاتل.
پ.ن پارسا متوجه این شباهت شد و من هم دست به کشیدن شدم)

بعد از انتشار این خبر و مشخص شدن ابعاد هولناک جنایت این پدر و مادر،‌ آنچه که بیشتر از همه در اخبار دیدم و شنیدم، بحث و نظر درباره نوع مجازات آن ها بود. این که پدرِ فرزندکش صاحب خون فرزند است و از حکم اعدام به دور و چند سالی به زندان می رود ولی مادر مباشر در قتل بوده و باید سال های طولانی در زندان بماند. عده ای هم می گویند شکایت خانواده داماد می تواند سر این پدر جانی را به بالای دار ببرد. خلاصه نوع نگاه قانون به مجازات این دو جنایتکار، محل بحث و جدل ها شده است و مخالفان و موافقان از فرصت استفاده کرده به هم می تازند.

اما به نظر من جور دیگر باید دید

این دو جنایتکار مانند ویروس های کرونا و ابولا و سارس و ایدز و … هستند. ویروسی از نوع جهش یافته قسمت تاریک روح بشر که بایستی برای آن واکسنی پیدا کرد. کرونا، جان انسان ها را می گیرد ولی این ویروس های دو پا، جان و روح و روان جامعه را می کشند.

برای مطالعه بیشتر:بیایید دیگر اسطوره نسازیم

من روانشناس نیستم اما اعتقاد دارم این که پدر و مادری به نقطه ای از تاریکی برسند که بتوانند با این قساوت فرزندان خود را سلاخی و از جنایت خود با افتخار دفاع کنند‌، ناشی از جنون آنی نیست و ریشه های عمیق در گذر عمر آن ها از دوران کودکی دارد. واقعیتی تلخ که از آنچه به سرِ بخشی از جامعه می آید، آب می خورد.

 

به نظر من باید از این دو موجود اهریمنی به خوبی محافظت کرد تا عمر طولانی داشته باشند ولی در شرایط قرنطینه آزمایشگاهی.

به اعتقاد من زندانی شدن و یا رفتن بالای چوبه دار چنین جنایتکارانی، دردی را از کسی دوا نمی کند. نه آن هایی که به دستشان کشته شده اند عمر دوباره پیدا می کنند و نه دل های غم گرفته آرامش می یابد. بر عکس،‌ به نظر من باید از این دو موجود اهریمنی به خوبی محافظت کرد تا عمر طولانی داشته باشند ولی در شرایط قرنطینه آزمایشگاهی.

این دو، دستشان به فرزندان خودشان می رسید و چنین کردند اما ابعاد فاجعه زمانی خودش را نشان می دهد که چنین انسان هایی صاحب منصب و قدرت شوند و برای فرزندان سایرین تصمیم بگیرند. این قبیل جانیان باید به عنوان نمونه های آزمایشگاهی در اختیار بهترین تیم های تحقیقاتی متشکل از زیست شناسان، روانشناسان و جامعه شناسان،… از سراسر دنیا قرار بگیرند تا با تحقیق و آزمایش و واکاوی ریشه های این جنایت، واکسنی برای آن پیدا کنند. واکسنی که شاید از ریختن خون هزاران بابک دیگر در تاریخ، جلوگیری کند.

داستان بابک را جور دیگر باید دید.

شاد و تندرست باشید.