استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
«ترانه شمال» نام جدیدترین اثر نمایشی حمید رحمانیان، هنرمند ایرانی- آمریکایی در طول ۸۰ دقیقه، داستان بیژن و منیژه از داستانهای عاشقانهی شاهنامه را روایت میکند.
در اجرای دانشگاه جرج میسن واشنگتن دی سی، بیش از ۱۴۰۰ نفر به تماشای نمایش عروسکی سایه «ترانه شمال» نشستند.
حمید رحمانیان، گرافیست، فیلمساز، کارگردان تئاتر و تصویرگر مقیم نیویورک است که از شانزده سال پیش روی شاهنامه و داستانهای مختلف آن کار میکند تا فرهنگ و نقاشی ایرانی را به مخاطبان انگلیسی زبان معرفی کند.
او برای این کار، یکی از کهنترین کتاب حماسی ایرانیان را با مدرن ترین روشهای تکنیکی هنری و هنر دیجیتال در هم آمیخته تا نتیجه کار جذاب و تاثیرگذار باشد.
معرفی داستانهای حماسی شاهنامه به مخاطب غربی
آقای رحمانیان از ابتدای فعالیت هنری خود در آمریکا، زبان انگلیسی را برای معرفی شاهنامه فردوسی برگزیده و تا کنون چندین کتاب، کنسرت موسیقی و نمایش عروسکی سایه را از این اثر سترگ حماسی، به جامعه آمریکا معرفی کرده است.
از آثار پیشین او میتوان به انتشار مصور شاهنامه با ترجمه روان و فاخر دکتر احمد صدری با تصاویر مینیاتور و نگارگری کهن ایرانی از داستانهای آن، دو داستان «هفتخوان رستم» و «ضحاک، افسانه شاهماه» به صورت کتاب سهبعدی «پاپ آپ»، سه نمایش عروسکی سایه «ترانه شمال»، «پرهای آتش» که داستان زال و رودابه است و داستان ضحاک اشاره کرد.
برای مطالعه بیشتر:
موجودات اسطوره ای و افسانه ای در ایران باستان؛ قسمت ششم: ایزد مهر و ورزش باستانی
او همچنین یک کنسرت موسیقی به نام «شاهزاده رنجها» با آهنگسازی کیهان کلهر و با استفاده از تصاویر نقاشی قدیمی ایرانی به روی صحنه برده است. کتاب شاهنامه او به صورت کتاب شنیداری نیز منتشر شده است.
حمید رحمانیان در گفتوگو با بیبی سی فارسی دلیل انتخاب زبان انگلیسی برای فعالیتهای هنریاش را، شناساندن فرهنگ ایران بدون استفاده از مسائل سیاسی، به دنیای غرب میداند: «ایران در نگاه غربی یک ایران سیاسی است. ایران سیاست زده است. خیلی از هنرمندان ایرانی که در غرب مشهور و مطرح میشوند و مخاطب غربی پیدا میکنند، از همین نقطه وارد میشوند.»
«از جایی مثل حقوق بشر، سیاست و مسائل روز که خیلی هم قابل تحسین و تقدیر است. اما برای من کار هنری فراتر از اینهاست. دوست داشتم ایرانی درست کنم که تاریخ انقضا نداشته باشد. میخواستم تاریخ کهن نگارگری ایران را از طریق تصویرسازی زنده کنم. و فکر کردم شاهنامه وسیله نقلیه مناسبی برای آن است. برای همین، کار روی شاهنامه را شروع کردم. از اول هم میخواستم مخاطبم انگلیسی زبان باشد تا بتوانم یک ایران دیگری را به دنیای غرب معرفی کنم. نوعی زنده کردن اساطیر ایران برای دنیای غیر فارسی زبان. شاهنامه این فرایند رویش دوباره را در بطن خودش دارد. هویت ایرانی در این پروژها، بازسازی و شکوفا میگردند.»
آقای رحمانیان در ادامه صحبتهای خود به بودجههای کلانی اشاره میکند که بسیاری ازکشورها برای معرفی فرهنگ خود به جهان اختصاص میدهند و معتقد است این اتفاق بعد از انقلاب در ایران متوقف شده و به دوش هنرمندان ایرانی خارج از کشور افتاده است.
«من یک مهاجر ایرانی در یک کشور انگلیسی زبان هستم. مخاطب من در جایی است که مهمانش هستم. فرهنگ سازی بدون پول هم ممکن نیست. شما نگاه کنید به ایران زمان پهلوی و یا کشورهایی مثل عربستان یا امارات در سالهای اخیر، یا ترکیه و اسرائیل و خیلی کشورهای دیگر، آنها بودجههای زیادی را صرف شناساندن فرهنگ خودشان در کشوری مثل آمریکا میکنند، که برد جهانی دارد. بعد از انقلاب این اهمیت دادن به فرهنگ در ایران از بین رفت و حالا شناساندن فرهنگ ما به کشورهای دیگر افتاده روی دوش آدمهایی مثل من که نقاط مثبت فرهنگیمان را نشان بدهیم.»
پانصد قطعه عروسک با محاسبات پیچیده ریاضی
نمایش عروسکی سایه «ترانه شمال» از ۵۰۰ قطعه عروسک دستساز تشکیل شده به اضافه ۹ بازیگر که با پوشیدن ماسکها و لباسهای مختلف، داستان عاشقانه بیژن و منیژه را پشت پرده بزرگی به صورت نمایش سایه اجرا میکنند.
برای اجرای این نمایش از پروکتورهای مخصوصی استفاده میشود که با محاسبات پیچیده ریاضی تصویر نهایی را روی پرده بزرگ، مقابل دید مخاطبان میاندازند و عروسکها و بازیگران را در ابعاد نمای دور، متوسط و نزدیک نشان میدهند.
گاهی سیاه و سفید و گاهی زنگی، و گاهی در حرکت و گاهی ثابت.
منیژه یکی از شجاعترین زنان شاهنامه
داستان بیژن و منیژه یکی از داستانهای عاشقانه شاهنامه است که در آن شخصیت زن یعنی منیژه، کنشگر، جسور و دلاور است که علاوه بر دانستن فنون رزم و بزم، چنان شهامتی دارد که معشوق خود بیژن را که دلاوری از سرزمین ایران، یعنی سرزمین دشمن است، یواشکی و بدون آگاهی پدرش افراسیاب، پادشاه توران زمین، به کاخ شخصی خود میبرد و در آنجا سه شبانه روز با او به عیش و نوش و رقص و عشقورزی میپردازد و حتی بعد از آگاهی و خشم پدرش از چنین عملی، روزها و ماهها بالای سر چاهی که بیژن در آن افتاده، میماند تا معشوقاش زنده بماند و در نهایت با رفتن پیش رستم، اسباب آزادی او را فراهم می کند.
اما از میان صدها داستان شاهنامه چرا آقای رحمانیان به سراغ این داستان رفته است؟
«داستان بیژن و منیژه یک قسمت از پروژه خیلی بزرگتری است که من سالهاست روی آن کار میکنم. چندین داستان شاهنامه را به عنوان کتاب شنیداری و کنسرت موسیقی کار کردهام. داستانهای متعددی در شاهنامه وجود دارند، اما شاهنامه مثل یک سریال تلویزیونی میماند. داستانها به هم مربوط و به هم پیوسته هستند. بخصوص بخش حماسی آن که من الان روی آن متمرکز هستم. اما چند داستان از این قاعده مستثنی هستند و میشود آنها را مستقل اجرا کرد، بدون آنکه نیاز باشد داستانهاب قبل و بعد از آن را بدانیم. یکی از آنها داستان زاده شدن زال تا زاده شدن رستم است که من قبل از بیژن و منیژه آن را به همین صورت نمایش عروسکی سایه کار کردم. داستان بعدی همین داستان بیژن و منیژه است که در شاهنامه بین دو جنگ اتفاق میافتد. مثل یک زنگ تفریح است. حتی برخی از منتقدان معتقدند که این داستان را فردوسی قبل از سرودن شاهنامه، نوشته. من کمی داستان را تغییر دادم و مهیجاش کردم، مخصوصا پایانش را. چون پایان داستان در خود شاهنامه ضعیف و بیمعنی است.»
تغییر داستان بیژن و منیژه با استانداردهای اخلاقی امروز
یکی از تغییراتی که در اجرای «ترانه شمال»، نسبت به اصل داستان بیژن و منیژه توسط کارگردان اثر داده شده، بخشیدن صدایی جادویی به منیژه است که در اصلِ داستان نیست. آقای رحمانیان دلیل این تغییر را عوض شدن استانداردهای زندگی و ارزشهای اخلاقی در دنیای امروز عنوان میکند: « این داستانها برای مردمان قدیم نوشته شده. در آن زمان استاندارهایی حاکم بوده که الان عوض شده.
تغییرات بیشتر از اینها بوده. مثلا در شروع داستان، مردم از دست گرازها شکایت دارند اما من گرازها را با موجودات اهریمنی عوض کردم. ما در جامعهای زندگی میکنیم که حقوق حیوانات خیلی مهم است و یا جنبش «من هم». نمیشود در همان ابتدای داستان، بیژن بیاید و کلی گراز بکشد. بچهها که جزو مخاطبان نمایش ما هستتند، وحشت میکنند. البته برای این تغییر از خود اسطورههای ایرانی استفاده کردم. موجوداتی که از زیر زمین میایند، مثل جن و پری. و در ضمن بیژن آنها را نمیکشد، بلکه برمیگرداند سر جایشان که زیرِ زمین است. این برای کودکان قشنگتر است.»
در داستانِ اصلی، منیژه که عاشق بیژن شده، برای اینکه او را پیش خودش نگه دارد، در شرابش داروی خوابآور میریزد. این یک حرکتی است که در زمان ما قابل قبول و اخلاقی نیست و من آن را به آواز خواندن جادویی منیژه تغییر دادم. این آواز جادویی را هم از دنیای اسطورههای رومی و یونانی گرفتم.»
شخصیتهای خشنی که بچهها را میخنداند
از دیگر ویژگیهای اجرای نمایش عروسکی سایه «ترانه شمال» وارد کردن طنز و شوخطبعی به شخصیتهای اصلی نمایش یعنی بیژن، منیژه و گرگین از طریق گویش، زبان بدن و حتی نوع عروسک سازی و ماسکهای بازیگران است. به طوری که بعد از ورود هر کدام از این شخصیتها به صحنه نمایش، خنده مخاطبان به گوش میرسد.
حمید رحمانیان معتقد است که برای جذب مخاطب و ماندگاری نمایش در ذهن او، طنز روشی موثر و کارآمد است: «من دوست دارم آثارم مخاطب زیادی داشته باشند. من هنرم را طوری عرضه نمیکنم که دوتایش برود روی دیوار موزه و یا برود خانه یک جمعکننده آثار هنری. من معتقدم که بیشتر یک کار فرهنگی میکنم اما آن را هنرمندانه انجام میدهم. من برای ارضای منیت خودم کار نمیکنم، برای جامعه کار میکنم و برای مخاطبان. دوست دارم، مثل ایتالیاییها، یهودیها، ایرلندیها و خیلی از مردمی که بعد از مهاجرت به آمریکا کار فرهنگی کردهاند و در این کشور نهادینه و قسمتی از جامعه شدهاند، ما ایرانیها هم موفق بشویم با کار فرهنگی خود را نهادینه کنیم.»
او کودکان را نیز مدنظر دارد: «دوست دارم برای بچههای خودم و کلا بچهها، یک تصویر زیبایی از ایران درست کنم. و طنز برای این هدف، حربه خوبی است