یکی دیگر از زنان سفرنامه‌نویس شاهزاده خانم قاجاری نوه فتحعلی‌شاه و از سمت مادر نوه نادرشاه افشار بود. این موضوع نشان دهنده این بود که بیشتر زنان قاجاری با وجود اینکه تحصیلکرده نبودند، اما زنانی آگاه بودند. این شاهزاده خانم علاوه بر این شجاع نیز بوده است، زیرا بدون محارم خود، سفری یک ساله را آغاز کرد و آنقدر کاریزما داشت که مسئولیت سفر را برای خدمه و همراهانش نیز به عهده گرفت. فراموش نکنید وی زمانی این سفر را شروع کرد که بیشتر زنان جرات این را نداشتند که حتی تنهایی از یک روستا به روستای دیگر سفر کنند، چه برسد از ایران به سمت عربستان! آنهم بدون حضور مردان درجه یک خانواده.

حاجیه شاهزاده خانم در ۱۵ سالگی به نامزدی ناصرالدین شاه در می‌آید، اما این نامزدی به سرانجام نمی‌رسد و پس از ۳ سال به هم می‌خورد. وی در ۱۸ سالگی به عقد عماد الملک حاکم ثروتمند تون و طبس در می‌آید.

عکس تاریخی از ناصرالدین شاه

وی برای شروع سفر به همسر پنجاه و چند ساله خود التماس می‌کند تا اجازه سفر را بگیرد. اما عمادالملک پاسخ می‌دهد:

«تو گمان می‌کنی هرجای عالم به همین مقر حکومت و ریاست است، هزار زحمت دارد. می‌ترسم جایی گرفتار شوی و گریه کنی که نه من باشم و نه پدرت». اما شاهزاده خانم کوتاه نمی‌آید و می‌گوید: «به راه بادیه مردن به از نشستن باطل، که گر مراد نیابم به قدر وسع کوشم».
عماد الملک حاکم ثروتمند تون و طبس

سفری یکساله شروع می شود

وی بعد از اینکه موفق می‌شود اجازه سفر را بگیرد یک مسیر طولانی را طی می‌کند. تصور کنید او در این سفر طبس، جمز، سرریگ، بیابانک، عباس آباد، انارک، نائین، اردستان، یوزآباد، کاشان، قم، جهرود، سیاوشان، کنگاور، صحنه، بیستون، کرمانشاه، ماهیدشت، هارون آباد، کرند، پل ذهاب، قصرشیرین، خانقین، قزل رباط، یعقوبیه، کاظمین، کوتک، عماریه، بصره، بوشهر، جده، مکه، بئرالغنم، وادی لیمو، مدینه، شت جده، غوران، نجف، کوفه، کربلا، کاظمین و سامره را طی کرد و در راه برگشت از سامره نیز دوباره از قصرشیرین، کرمانشاه، جهرود، قم، کاشان، انارک و جمز گذشت تا در نهایت شاهزاده خانم قاجاری پس از یک سال سفر به تاریخ ذی الحجه سنه ۱۳۰۴ وارد طبس شد.

همین حالا هم حتی فکر کردن به چنین مسیری آنهم در زمانه‌ای که شتر وسیله سفر کردن بود بسیار سخت است، چه برسد به اینکه بخواهید به آن عمل کنید. مسیری که باید خطر تعدی راهزنان به زائران، گرما و حتی به گل نشستن کشتی و مرگ و میر زائران را به جان بخرید. این شاهزاده خانم قجری در توصیف سختی‌ها و مشکلات سفر نوشت:

«پسر سه ساله حاجیه آقا از شدت گرما مثل ماهی بی‌آب می‌طپید. خودم و تمام مردم نزدیک است هلاک شویم.»

یا جایی دیگر گفت:

«برپدرش لعنت از بس راه دور بود و بد، نزدیک ظهر منزل رسیدیم.»



البته بیراه نیست که بازهم تاکید کنم که قلم زنان و نگاه آنان کاملا در سفرنامه‌هایشان مشخص است. یعنی اگر مخاطب سفرنامه باشید و کسی به شما نگوید که زنی آن را نوشته است، بی‌شک به مرور به این موضوع پی خواهید برد.

مثلا این شاهزاده خانم وقتی در جایی از نوع پوشش زنان حرف می‌زند می‌توان این موضوع را تایید کرد:

«سبک و لباس آنها تماشا داشت. چقدر قشنگ بزک کرده‌اند. به تور کردی طلا زده‌اند. دختر سرتیپ خیلی پرناز و غمزه است. گیس‌هایش را با زنجیرهای طلای فرنگی ساز روی هم پیچیده‌اند. کمربندهای طلا بسته‌اند».

یا آنجایی که به نوع نظافت کردن اشاره می‌کند:

«آری رفتیم حمام. حمام کوچکی بود. خزینه ندارد. شیرآب داغ و آب نیمه گرم دارد. دلاک و تون تابش(مسئول روشن نگه داشتن تون یا آتش) سیاه نوبی هستند».

سفرنامه شاهزاده خانم قاجاری که نوه فتحعلی‌شاه و از سمت مادر نوه نادرشاه افشار بود، در کتابی به نام «سه روز به آخر دریا» به کوشش نازیلا ناظمی منتشر شده که خواندنش برای علاقه‌مندان سفر خالی از لطف نیست.

در مقدمه کتاب سه روز به آخر دریا، نقل قولی از ساموئل گرین بنجامین، اولین سفیرآمریکا در ایران مواجه می‌شویم. با این مضمون که وی در کتابش درباره زنان ایرانی می‌نویسد:

«اگر عجولانه قضاوت و نتیجه گیری شود که زنان ایران عقب افتاده، بی‌اطلاع و منفعل هستند اشتباه محض است، آنها اگر چه تحصیلکرده و آشنا به تمدن غربی نیستند، ولی به هیچ وجه کودن و احمق هم نیستند و در امور اجتماعی و سیاسی کشور نفوذ دارند».

گواه نقل قول گرین بنجامین می‌تواند زنانی مانند شاهزاده خانم قاجری سفرنامه‌نویس باشد. زنی که بدون محارم خود، سفری یک ساله را آغاز کرد و رهبری خدمه و همراهانش را به‌دست گرفت. این کار در آن زمان موضوعی نبوده که مردان دوره قاجار به آسانی با آن کنار بیایند.