استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
عصر مشروطه را می توان نقطه عطفی در تغییرات اجتماعی و سیاسی درایران دانست. این تحولات در همه ی ابعاد جامعه موثر واقع شد. شعر و ادبیات نیز از جمله عناصر تاثیر پذیر و تاثیر گذار در این برهه بود.
در واقع شاعر دوران مشروطه مردن در راه شرف ملی و دفاع از میهن را مایه ی مباهات می داند، به گذشته ی تاریخی و با شکوه سرزمین خود می بالد، اساطیر ملی و میهنی را در شعر خود وارد می کند. دفاع از آزادی و قانون، مبارزه با جهل و خرافات مذهبی و دادن آگاهی به عامه ی مردم از اهداف شعر این دوره است. به همین سبب می بینیم که کلمات به صورت عامیانه تر بیان می شود تا مورد استفاده ی همگان واقع شود.
در واقع با پیدایش مشروطه، طنزی نیز در ادبیات به وجود آمد که نوک پیکان خود را متوجه ی اجتماع و عیوب آن نمود. استفاده از ادبیات عامه در نثر “دهخدا” پدیدار گشت و در شعر هم رهبری ادبیات طنز با “سید اشرف الدین گیلانی” بود. از زندگی و شرح حال این شاعر آزاده اطلاعات دقیقی در دست نیست. خود او در پایان کتاب “باغ بهشت” به قلم خودش شرحی مختصر از زندگی اش داده است.
روزنامه ی نسیم شمال
طبق توافق اکثر نویسندگان او در سال 1288 ه.ق در قزوین به دنیا آمد. مدتی پس از تولدش پدرش از دنیا می رود و کودکی دشواری را طی می کند. در 22 سالگی به تبریز می رود و تحت تعلیم استادی عارف مسلک قرار می گیرد و علوم آن روز مثل هیات، جغرافیا ، صرف و نحو، منطق و هندسه را می آموزد. پس از آن به گیلان می رود و کم کم شروع به سرودن شعر می کند و به فکر انتشار روزنامه می افتد. انتشار روزنامه ی ملانصرالدین در قفقاز به شدت او را تحت تاثیر قرار می دهد و او نیز شیوه ی طنز و فکاهی را برای بیان عقایدش به کار می برد. روزنامه ی نسیم شمال را مقارن با اعلان مشروطه در شهر رشت منتشر می کند.
در هزار و سیصد و بیست و چهار چون که شد مشروطه این شهر و دیار
کردم ایجاد این نسیم نغز را عطر بخشیدم ز بویش مغز را
شعر او به زودی بر سر زبان ها جاری می شود و نابسامانی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تا جایی که قلمش یاری می کند به گوش مردم می رساند. به عنوان مثال بعد از به توپ بسته شدن مجلس به دستور محمد علی شاه و توسط لیاخوف روسی چنین می سراید:
مجلس فاتحه برپا سازید قاری خوب مهیا سازید
از عسل شربت و حلوا سازید این سخن را همه انشا سازید…
رحمت الله علی مشروطه…
در هنگام فتح تهران پا به پای مجاهدین چنین می سراید:
شد خلع محمدعلی از تخت کیانی آن سان که تو دانی پنهان و نهانی
صد شکر حقوق وطن امروز اداشد به به چه به جا شد مشروطه به پا شد…
بسیاری از اشعار او در حافظه ی پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما باقی است و این خود گواه تاثیر شعر او در بین عامه ی مردم و آگاه نمودن ایشان (چه بی سواد و چه با سواد) از امور جاری مملکت است. پس از آن نسیم شمال در تهران به چاپ می رسد و با توجه به درصد پایین جمعیت با سواد، یکی از پرفروش ترین هفته نامه های زمان خود بوده است. او روزنامه را برای رشد و توسعه جامعه ضروری می داند:
روزنامه رسید رنگارنگ که ترقی نمود خاک فرنگ
هر کجا روزنامه بود دگر می شود ایمن از بلا و خطر…
او همچنین از رنج و فقر مردم می سرود:
رمضان آمد و در سفره ی زارع نان نیست در تن دختر او پیرهن و تنبان نیست
جگری نیست که خونین زغم دهقان نیست علت آن است که انصاف در این ویران نیست…
مضامین شعر سید اشرف الدین حسینی گیلانی
به طور کلی مضامین شعر او در 3 عنوان قابل دسته بندی است:
الف- شرح حوادث سیاسی مهم روز ایران و جهان.
ب- گلایه و شکایت از محرومیت های اجتماعی.
ج- تبلیغ و تهییج مردم برای ایجاد تغییر و اصلاح از طریق طنز.
انتشار “نسیم شمال ” تا آغاز دوره ی رضاشاه به طور مرتب ادامه یافت. در سال 1309 ه.ش سید به علت مسمومیت عمدی توسط یکی از پسران سپهدار (به منظور دزدیدن یه کتاب نفیس خطی از وی) دچار جنون و راهی تیمارستان می شود. بعد از مدتی مرخص می شود و با کمک ملک الشعرای بهار زندگی می گذراند. بهار برای کمک به سید تصمیم به انتشار دوباره ی “نسیم شمال” می گیرد و تا سال 1313 ه . ش این هفته نامه منتشر می شده است و در نهایت در آخرین شماره خبر فوت او به تاریخ 29 اسفند 1312 ه. ش به مخاطبان داده می شود.
او آثار بی شماری از خود باقی گذاشت. “نسیم شمال “و “باغ بهشت” که بیست هزار بیت او را در خود جای دادند. کتب”گلزار ادبی” ، “عزیز و غزال” و”منظومه اشرفی” از دیگر آثار اوست.
او در یکی از مقاطع حساس تاریخ ایران زندگی کرد و رسالت بیداری توده ی مردم را برعهده گرفت. مردی آزاد اندیش که شعرهایش در نهایت سادگی ولی پر مفهوم، در حافظه ی تاریخی این کشور و مردمانش باقیست. روحش شاد.
ما ملت ایران همه باهوش و زرنگیم افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم
اسباب ترقی همه گردیده مهیا پرواز نمودند جوانان به ثریا
گردد روان کشتی علم از تک دریا ما غرق به دریای جهالت چو نهنگیم
افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم…
شبی درخواب دیدم محرمانه عروس تازه آوردم به خانه
بریدم رخت دامادی شبانه چنین می گفت رقاص شبانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گداها را همه مسرور دیدم شکم ها ار همه معمور دیدم
به فصل عید جشن و سور دیدم زدم فی الفور طبل شادمانه
شتر در خواب بیند پنبه دانه
گهی لف لف خورد گه دانه دانه…
بیوگرافی شاعران معاصر ایران:
- نصرت رحمانی، یکی از مطرحترین، بیپرواترین، جنجالیترین و اثرگذارترین شاعران معاصر
- نگاهی به زندگی و آثار فرخ تمیمی:کارنامه ی ناتمام