استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
ویلیام شکسپیر پرکارترین نویسنده سده شانزدهم و یکی از بزرگترین و نامآورترین نمایشنامهنویسان جهان به شمار می آورند که با نوشتن ۳۹ نمایشنامه، ۱۵۴ غزلواره و ۲ قصیده تأثیر شگرف و عمیقی بر ادبیات جهان گذاشته است. بسیاری از نویسندگان، نمایشنامههای شکسپیر و دیگر آثار او را برای خود الهامبخش میدانند. اهمیت آثار شکسپیر آن قدر زیاد است که محققان معتقدند شکسپیر تنها نویسنده انگلیسی زبان است که آثارش به همه زبانهای دنیا ترجمه شده اند.
شکسپیر در ایران
ایرانیان تا ۲۰۰ سال بعد از شکسپیر، اصلا او را نمیشناختند و برای اولین بار ۲۰۰ سال بعد از مرگ او، یک ایرانی نام این شاعر را در مطلبی آورد. آن ایرانی، میرزاصالح شیرازی است که معمولا او را به انتشار اولین روزنامه ایرانی با نام «کاغذ اخبار» میشناسیم. میرزاصالح برای یادگیری صنعت چاپ از طرف عباسمیرزا به اروپا و انگلیس فرستاده شده بود. میرزاصالح در سفرنامهاش در روز ۲۴ شعبان ۱۲۳۴ قمری، معادل ۱۶ ژوئن ۱۸۱۶ میلادی تاریخچه مفصلی از انگلستان نوشته و از جمله در مورد عصر الیزابت(یا به قول خودش «الیزابث») نوشت:
«شکسپیر یکی از شعرای عصر از جمله مشاهیر در آن عهد به عرصه وجود آمد»(مجموعه سفرنامههای میرزاصالح شیرازی، نشر نگاه معاصر، ۱۳۸۷، صفحه ۳۴۹).
این اولین باری است که اسم شکسپیر به فارسی نوشته شد.
رام کردن «زن سرکش» اولین پل ارتباطی ایران با شکسپیر
اولین ترجمه از نمایشهای شکسیپر در زمان ناصرالدین شاه و پس از آغاز موجی ترجمه ادبیات اروپایی، به راه افتاد. اولین اثر ترجمه شده شکسپیر نیز نمایشنامه «به تربیت درآوردن دختر تندخوی» (ترجمه امروزه:«رام کردن زن سرکش») بود که در سال ۱۲۷۸ شمسی، حسینقلی سالور ﻋﻤﺎداﻟﺴﻠﻄﻨﻪ نوه محمدشاه قاجار آن را از زبان فرانسه به ایرانی ترجمه و به صورت چاپ سنگی منتشر کرد.
پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
پس از او، ابوالقاسمخان ناصرالملک از بزرگان ایل قاجار و دومین نایبالسلطنه احمدشاه، دو اثر «داستان غمانگیز اتللو مغربی در وندیک» و «داستان شورانگیز بازرگان وندیکی» (همان تاجر ونیزی) شکسپیر را در سال ۱۲۹۶ شمسی از زبان اصلی ترجمه کرد. هرچند این ترجمه ها، در آن زمان به صورت عمومی منتشر نشد و فقط در چند اجرای تئاتر استفاده شد.
حسینعلی قراگوزلو فرزند ناصرالملک درباره علت ترجمه اتللو توسط پدرش می گوید:
«مرحوم ابوالقاسم خان ناصرالملک پس از پایان تصدی نیابت سلطنت در سال ۱۲۹۳ ه.ش به سن پنجاه و هشت سالگی عازم اروپا گردید. شبی در حضور جمعی از دوستان که نزد ایشان گرد میآیند و از هر دری سخن میراندند صحبت از شاعر انگلیسی، ویلیام شکسپیر به میان آمد و یکی از حضار اظهار نمود که ترجمه منظومات و نقل معانی و عبارات آن شاعر شهیر به زبان فارسی امکانپذیر نمیباشد. ناصرالملک با این عقیده موافق نبود و از راه آزمایش تفنن در صدد برآمد چند سطر از یکی از آثار آن نویسنده را ترجمه نماید و به این منظور تصادفاً نمایشنامه اتللو انتخاب گردید. تفریح یک شب و ترجمه چند جمله، ایشان را بر آن داشت که تمام داستان را به فارسی درآورد و به فاصله چند سال بر اثر اصرار دوستان به ترجمه بازرگان و ندیم پردازد».
پس از آن؛ مکبث شکسپیر را علی اصغر حکمت در میان سال های ۱۲۹۷ تا ۱۳۰۰ خورشیدی در مجموعه کتابی به نام شاهکارهای شکسپیر همراه با ۲ نمایشنامه دیگر، هملت و رومئو و ژولیت، منتشر کرد.
«اتللو» نیز که ناصرالملک ترجمه کرده بود، در سال ۱۳۱۲ با مقدمه ای از محمدعلی فروغی، نخستوزیر وقت منتشر شد. مقدمهای که فروغی آن را «سرمشقی از ترجمه ادیب فصیحانه» معرفی کرد. این مقدمه، قدیمیترین زندگینامه مفصل شکسپیر در ایران است که اتفاقا از حیث اطلاعات و مباحث مطرح شده در آن هنوز هم جالب توجه می باشد.
برای مطالعه بیشتر:
رامین کریملو ، شبح ایرانی – کانادایی اپرا
۵۰ کتابی که قبل از مرگ باید خواند
بخشهایی از این مقدمه را بخوانید که هم نمونهای است از نثر ناصرالملک و هم نموداری از تلقی ایرانیان یک قرن پیش از هنر شکسپیر:
«ویلیم شاکسپیر که یکی از سخنوران بزرگ و شعرای معروف انگلستان است در صنعت نگاشتن افسانه تصرفات تازه کرده و پایه سخن را به جایی بلند رسانیده است. پس از قرنها که پیروی پیشینیان دایره را محدود کرده بود، مبتکر سبکی جدید گردیده و منظره وسیع به عالم طبایع و اخلاق گشوده، گویی نظر دقیق او به هر گوشه و بیغوله دل انسانی راه برده که نکتهای از اسرار مکنون بر او پوشیده نیست یا صور حقیقت در آیینه ضمیرش منعکس گردیده و در بیانات او جلوهگر آمده. لطافت طبعش از الفاظ شیرین صورتانگیز و ترکیبات خوشالحان و دلپذیر نظم او هویداست. گاهی به چند کلمه رنگین نقشی مینگارد که گویی روح در آن دمیده شده است. در کلام اندک، معنی بسیار گنجانیدن از خصایص اوست و پارهای از عباراتش مانند امثال در زبان انگلیسی جاری. عجب آنکه بیشتر منظومههای خود را در اندک مدتی برای راه انداختن کار تماشاخانه نگاشته و مجال تکرار مراجعه و حک و اصلاح نداشته و هم در بند پیراستن و چاپ کردن آنها نبوده است، چنانکه کلیه مصنفات او را پس از وفاتش به چند سال، دوستان او جمع، چاپ کرده و منتشر ساختند و چون مصنف در این صدد برنیامده بود، غلط بسیار در دیوان او راه یافته.»
پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید
مجله بهار و تاثیرش بر شناخت شکسپیر در ایران
تأسیس و انتشار مجله ادبی و هنری بهار در سال ۱۳۲۸ توسط یوسف اعتصامی پدر پروین اعتصامی ملقب به اعتصامالملک را باید نقطه عطفی در شناخت وسیع و درست از شکسپیر در ایران دانست. او در نخستین شماره مجله فرهنگی بهار، شرح جامعی از زندگی وی نوشت و منتشر کرد.
در قسمتی از مقاله درباره زندگی شکسپیر در این مجله آمده است:
«ویلیام شکسپیر در ۲۲ آوریل ۱۵۶۴ در قریه استراسفورد متولد گردید. پدرش از تجار متوسطالحال بود. او پسرش را در مدرسه مجانی گذاشت… در ۱۵۸۳ به جهت کثرت اولاد و فقدان معاش فرار کرده خود را به لندن رسانید. و در آنجا به اداره بازیگران تئاتر برای نمایش رفت. وقت اندکی بر این نگذشت که دسته تئاتری برای خود ترتیب داده، اداره آن را بر عهده گرفت. متنهایی که در اداره وی اجرا میشد اغلب از آثار قدما بود و به اقتضای حال در آنها تصرفی به عمل میآورد. شکسپیر در آثار خود رسوم و عادات طبقات اجتماعی لندن و حوادث جاریه را به مقاصد ادبی و نکات اخلاقی طوری آمیخته بود که نظر دقت و تحسین همه را به سوی خود متوجه کرد. از این رو ستاره اشتهار شکسپیر در آسمان فضل و ادب درخشیدن گرفت. در سال ۱۵۹۷ الیزابت ملکه انگلستان به تماشای نمایشنامههای وی حاضر شد و مدیریت و اعضای تئاتر را تحت حمایت خود قرار داد. این ملاطفت ملوکانه بر اعتبار شکسپیر افزود. در سال ۱۶۱۱ گویی آتش فکر شکسپیر خاموش شد. دیگر چیز نمینوشت و به استراحت محتاج بود. بدین روی به استراتفورد برگشت و ۲۳ ماه آوریل سال ۱۶۱۶ زندگی را وداع گفت.» اعتصام الملک همچنین لیست آثار شکسپیر را ترجمه کرد و در مجله خود انتشار داد. ترجمه نام آثار شکسپیر توسط اعتصامالملک تحت عناوین زیر آمده است. «رومئو و ژولیت، شارل سوم، تاجر ونیز، بدبختی در عیش، خیالات یک شب تابستان، هر چیز که عاقبتش خوب باشد خوب است، زحمت زیاد برای هیچ چیز، ژول سزار، ماکبث، پادشاه لیر، حکایت زمستان و…»
بعد از مجله بهار، مجلات و مطبوعات دیگری اشعار شکسپیر را چاپ میکردند. از آن پس شکسپیر برای مردم ایران نامی آشنا شد و هر از چند گاهی به مناسبتی نام و یا قسمتی از آثارش در روزنامهها و مجلات ایران منتشر میشد. اهمیت شکسپیر در ادبیات نمایشی دوره مشروطیت چنان است که حتی خبر جشن ولادت شکسپیر و نمایش یکی از آثار وی (همهمه زیادی برای کار هیچ و پوچ) در شهر استراسفورد، در روزنامه رعد به چاپ میرسد.
بدین ترتیب شکسپیر به مرور جای خود را در ایران باز کرد و حتی ردپایش در کتاب ادبیات مدارس نیز دیده شد. امروز کمتر ایرانی است که او را نشناسد.
*آرزو دژبانی شربیانی