استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
جَعفَرِ شَهریباف (۱۲۹۳ در عودلاجان تهران - ۶ آذر ۱۳۷۸ در تهران) نویسنده ایرانی و پژوهشگر تاریخ تهران است. استاد جعفر شهری در دو مجموعهٔ طهران قدیم (۵ جلد) و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم (۶ جلد)، حال و هوای تاریخی تهران را با جزئیاتش بیان میکند. دیگر اثر او، قند و نمک، مجموعهای از اصطلاحات اصیل تهرانی با توضیحات و پیشینه است.
گزیده ای از کتاب قند و نمک
-
آی شیمبلینا ، آهای رپتوپتینا ، یک شب که به طاقش نزنی شیون و شینا!
طعنه مادر شوهر، خواهر شوهر در دعوای میان عروس با پسر یا برادرشان که آن را به کمبود داشتن عروس می بستند.
-
آهای آهای خبر دار، این مهمونه یا سمسار
نظر به مهمان که چشم و حواسش عوض به صاحبخانه بودن به سر و وضع و اسباب و اثاثیه او کار می کند.
: اگر بشود ورانداز زن و بچه صاحبخانه را منهی بکنیم!؟
-
اثاثِ خونه به صاحبِ خونه
خانه و وضع آن نشان دهنده سلیقه و روحیات صاحب خانه آن می باشد.
: مشابه مالی که به صاحبش نره حرومه
- ارزون خَری، انبون خَری
نظر به کفش ارزان که از پوست انبابه و مشمع و مثل آن دوخته می شده در کمترین مدت متلاشی می گردید، و این حقیقت که هیچ ارزانی بدون علت و نقص نمی باشد، و به زبان دیگر که هیچ ارزانی بی حکمت نبوده و هیچ گرانی بی حکمت نمی باشد.
: می گفتند انگلیسی ها ضرب المثلی دارند که ما پول نداریم که چیز ارزان بخریم!؟
-
از ابروش سرکه می ریزه
اخمو، بداخلاق، ترشروع، بدعُنُق ، تلخ برخورد
بندِ تُنبانِ کد خدا – قسمت سوم و آخر
-
از پیه بزار رو دنبه، که دنبه خوب می جُنبه
کنایه اینکه از ندار بگیر بده به دارا که خوب تر می خورد یا چشم و دلش زیادتر می دود.
-
از ترس گدایی همه عمرش به گداییه
کسی که از ترس فقیر شدن همه عمر، اگر چه با داشتن و استغنا در فقر و محرومیت به سر برده خود را از هرگونه نعمت و لذت محروم بکند.
:گویند مرغی است که کنار شط از تشنگی هلاک می شود، از ترس اینکه اگر بنوشد آب شط تمام بشود!
-
جونمو جونت، کارتمو و خونت
اغلب دوستی ها و بسا که بعضی از آن ها هم واقعی و دو جان در یک قالبی در کامل عیار، نشان داده شده در باطن تا قصد جان طرف، اندیشه بکنند.
-
آب در نمیاد نون که درمیاد
توصیه به زیردست در خودداری از فضولی به کار بالا دست.
« حاجی میرزا آغاسی وزیر محمدشاه دو برنامه داشت یکی کندن قنات ، دیگر ریخت توپ. روی بر سر چاهی مقنی را از پیشرفت کار پرسید، مقنی که او را نمی شناخت گفت : آب درنمیاد و میرزا آغاسی احمق هی می گه بِکَن! میرزا آغاسی به نرمی می گوید برادر کارت را بکن ، اگر برای او آب در نمیاد برای تو که نون در میاد »
-
آتیش از آتیش گُل می کنه، زن از شووَر
نظر زن ها به شوهر خوب که زن را شاد و فربه و سرحال می کند. در مقابل این سخن که : گل از آفتاب و قنات از واریز خشک میشه، زن از شوهر بد