استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
عمه خانم امروز حرف نمیزند. عینک فتوکرومیکش زیرنور خورشید کمجان زمستان تیره شده. نمیفهمم به کجا زل زده اما یک قلمو نقاشی در دستش است و برای خودش روی هوا خطوطی میکشد. برای اینکه سر حرف را باز کنم تیتر خبری را از روی گوشی میخوانم.
داستان را از زبان پری سا شمس بشنوید
با تشکر از شهرام همراز،مشاور املاک و دریافت وام مسکن در ونکوور
+عمه جان یادتونه نرگس دایی باردار بود رفت تست غربالگری داد؟
– عمه هنوز خیره است.
+سر همون بچه که فهمیدن اشکال ژنتیک داره و سقطش کردن.
-بله. همون.
+خب حالا که چی؟
-هیچی. دیدم اینجا یه نماینده مجلس گفته این تست غربالگری باید ممنوع بشه. فکر کنین. اگه همین تست نبود الان نرگس یه بچه معلول بیگناه رو به این دنیا آورده بود.
+من نمیدونم از کی تا حالا کبریها میتونن اینقدر کارای مهم بکنن.
-کبری؟ کبری نه عمه، نرگس. نرگس دایی احمد!
+کبری اسم این خانوم نمایندهاس که این چیزا رو گفته. بگو آخه کبری! تو مهمترین تصمیم زندگیت این بوده که کتاب دفترتو نندازی تو باغچه؛ الان این تصمیمات غلط چیه برای مردم میگیری؟
+حالا شما چرا داری تو هوا نقاشی میکنی؟
-من بدبخت که وضعم این نبود. واسه خودم بوم و سهپایه داشتم تا دیروز که این خیرندیدهها اومدن از جلو دستم جمع کردن بردن.
این روزا بازار دست اوناس که علیهشون جنبش راه میفته. به حول و قوه الهی منم که تو حاشیه و فساد واسه خودم یه سرم تو سرها.
+وسایل نقاشیتونو بردن؟ چرا آخه؟
-چه میدونم. واسه تنبیه. باز علیه من بدبخت جنبش میتو راه انداختن.
+جنبش میتو؟ باز چه گندی زدین عمه جان؟ راستشو بگین.
از سری داستان های عمه خانم را دریاب:
-زهرمار تو هم هی میخوای مچ بگیری. کاری نکردم. یه سری طرح مرح از این پیرپاتالا کشیدم.
+این که چیز بدی نیست.
-لوکیشن یه کم بد بود.
+یعنی چی؟ کجا ازشون نقاشی کردین؟
-تو حموم.
+وای عمه! عمه! باورم نمیشه همچین کار زشتی کرده باشین.
-زشت یا هرچی پاشو این تابلوهای منو ببر حراج کریستی.
+حراج کریستی؟ اونجا آثار بزرگترین هنرمندان تاریخ خرید و فروش میره نه شما.
-این مال قدیما بود بچه. این روزا بازار دست اوناس که علیهشون جنبش راه میفته. به حول و قوه الهی منم که تو حاشیه و فساد واسه خودم یه سرم تو سرها.
عمه خانوم داشت حرف میزد که زدم بیرون. تمام طول مسیر فکر میکردم کاش این تستهای غربالگری نود سال پیش هم بودن. اون وقت شاید پیرهای این آسایشگاه آرامش بیشتری رو تجربه میکردن.