استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
یکی از موضوعاتی که در هفته گذشته در شبکه های اجتماعی توجه من و احتمالا خیلی از شما خوانندگان عزیز را به خود مشغول کرد، درخواست کمک برای جمع آوری مبلغ قابل توجهی – در حدود دو میلیون دلار – جهت تهیه دارو برای درمان کودکی نازنین بود.
مطمئن هستم که با اطلاع از بیماری نادری که این فرشته زیبا به آن مبتلا است و رنج و اندوهی که خانواده او به دوش می کشند، قلب شما هم مثل من به درد آمد. راستش آرزو کردم از عمرم کم می شد و این نازنین سلامتی خودش را به دست می آورد. دوست داشتم زنگ در هر خانه ای را بزنم تا شاید بتوانیم پول خرید دارو را برای خانواده او تامین کنیم. دیدم که خیلی از هم وطنان مقیم خارج از ایران هم در شبکه های اجتماعی با بازنشر این موضوع سعی کردند که در جمع آوری این کمک ها نقش آفرینی کنند.
برای اینکه بتوانم نقش موثرتری برای کمک ایفا کنم، با یکی از مددکاران اجتماعی با سابقه که می شناسم و سال ها بدون چشمداشتی عمر و جوانی خود را برای کمک به مددجویان صرف کرده است و ما افتخار داریم که در پلاک۵۲ خاطرات ایشان را منتشر کنیم، مشورت کردم. نظرات ایشان برایم بسیار آموزنده بود و کمک کرد تا به این موضوع از زاویه ای دیگر نگاه کنم. در این هیچ شکی نیست که خانواده هر بیماری اعم از کودک و بزرگسال اگر قادر به تهیه دارو و شرایط درمان عزیز خود نباشند، غم زیادی را متحمل می شوند و برای نجات عزیزشان به هر ریسمانی که در آن امیدی باشد چنگ می زنند، ولی آیا واریز کردن پول به حساب شخصی افرادی که از آن ها شناخت کافی نداریم ، کار درستی است؟
استفاده درست از قدرت شبکه های اجتماعی
ایشان موردی را به من یادآوری کردند که چند سال پیش کمک های کلان میلیاردی با نیت خیر با راه افتادن کمپین هایی توسط برخی افراد شناخته شده برای کودکی با بیماری مشابه جمع آوری و به خانواده او تحویل شده بود ولی قبل از تهیه دارو، کودک بیمار به بهشت رفته بود اما خانواده او حاضر نشدند که پول جمع آوری شده را بازگردانند و آسمان زیبای کمک رسانی را تیره و تار کرد.
پولی که می توانست جان صدها کودک و بزرگسال نیازمند به دارو و درمان را نجات دهد. اما این تنها تاثیر منفی چنین رویکردی نیست. وقتی که جامعه چنین اخباری را می شنود، اعتماد به مشارکت عمومی در امور خیر هم کاهش می یابد. این فقط یک مورد از چندین موردی بود که مددکار عزیز ما برایم تعریف کرد. او گفت اعتقاد دارد که قدرت و نفوذپذیری شبکه های اجتماعی را باید برای شناسایی نیازمندان و تحریک احساسات مردم جهت مشارکت در کمک رسانی به کار گرفته شود اما بعد از آن باید مدد را به مددکار بسپاریم.
مددکاری اجتماعی یک علم است،
علمی که در بهترین دانشگاه های دنیا و تا بالاترین مقاطع تحصیلی آموزش داده می شود و وقتی که چاشنی تجربه به آن اضافه شود، مرهمی بر زخم جان ها می شود و سپردن مسیر مددرسانی به متخصصان این کار، اطمینان خاطر برای افراد نیکوکاری است که قلبشان از شنیدن این اخبار به درد می آید و قصد کمک دارند.
مطالعه کنید : بیایید دیگر اسطوره نسازیم
قبول دارم که متاسفانه به دلیل عملکرد نادرست بعضی از سازمان های دولتی و غیر دولتی (NGO) ، اعتماد به این مراکز جهت رساندن کمک ها خدشه دار شده، ولی هستند هنوز مراکز بی شماری که بی ادعا شبانه روز خود را وقف مددرسانی از راه و روش درست و حرفه ای به نیازمندان می کنند.
کار را به کاردان و مدد را به مددکار بسپاریم.
شاد و تندرست باشید.