استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
نبرد رباط کریم، (۵ دی ۱۲۹۴ خورشیدی، ۲۷ دسامبر ۱۹۱۵ میلادی، ۱۹ صفر ۱۳۳۴ قمری) نبردی از جانب مردم بود که در اطراف رباط کریم (در نزدیکی تهران) در جریان جنگ جهانی اول به فرماندهی حیدر لطیفیان علیه اشغال ایران توسط نیروهای روس، ایجاد شد. این رخداد بر اساس تطابق تاریخی، در شب اربعین حسینی اتفاق افتاد. اگرچه نتیجه اولیه این نبرد پیروزی روس ها بود، اما در هدف بزرگتر، با انجام این نبرد، ایران در طول جنگ جهانی اول حفظ شد و هرگز مستعمره هیچ کشوری نشد.
آغاز جنگ جهانی اول
روسیه در آن زمان همسایه شمالی ایران بود و در دوره قاجار جنگهای زیادی با ایران داشت. نیروهای انگلیسی در جنوب و جنوب شرق ایران با تصرف بخشهایی از خاک ایران به بهانه حفظ منافع ایرانیان باعث نارضایتی ایرانیان شده بودند.در طول جنگ جهانی اول، علیرغم اعلام رسمی بیطرفی ایران، دو کشور انگلیس و روسیه به دلیل عدم اعتماد باعث نقض حاکمیت ارضی شدند.با وجود این، کشور به سرعت تحت تأثیر رقابت پیش از جنگ بین متفقین و قدرت های مرکزی قرار گرفت.
پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
منطقه نبرد
یکی از دلایل اصلی شکل گیری نبرد رباط کریم قرار گرفتن این شهر در مسیر جاده ابریشم و زیارت خراسان به بغداد و از سوی دیگر پس از انتخاب تهران توسط آقا محمد خان قاجار به عنوان پایتخت می باشد. و ساخت و آبادانی آن را تشویق کرد. تهران مرکز امور دولتی و دولتی شد، رفت و آمد مردم برای رفع نیاز و انجام امور اداری از نقاط مختلف کشور به تهران افزایش یافت و مردم مناطق جنوب ایران، کاروان ها، بازرگانان و واحدهای نظامی مجبور به عزیمت شدند. از رباط کریم که در جاده ساوه به تهران است. درست بود که از آنجا می گذشتند که کم کم مهاجرانی را از شهرهای مختلف به رباط کریم جذب کرد.
فرمانهای عالی جنگ جهانی اول (از جمله نقض حاکمیت ملی ایران) توسط روسیه پس از مرداد ۱۲۹۴ (اوت ۱۹۱۵) توسط آخرین امپراتور و فرمانروای مطلق سراسر روسیه، تزار نیکولای دوم صادر میشد. همچنین فرمانده سابق ارتش روسیه، گراند دوک نیکلا نیکلایویچ (پسرعموی تزار) به معاونت فرماندهی کل و فرماندهی ارتش جنوب و قفقاز منصوب شد.
مبارزه علیه اشغال ایران[ویرایش]
روسیه در آن زمان همسایه شمالی ایران بود و در دوره قاجار جنگ های زیادی با ایران داشت. نیروهای انگلیسی در جنوب و جنوب شرق ایران با تصرف بخشهایی از خاک ایران به بهانه حفظ منافع ایرانیان باعث ناارضایتی ایرانیان شده بودند.در طول جنگ جهانی اول، علیرغم اعلام رسمی بی طرفی ایران، دو کشور انگلیس و روسیه به دلیل عدم اعتماد باعث نقض حاکمیت ارضی شدند.
روسیه به ایران اولتیماتوم داد تا ویلیام مورگان شوستر (وکیل آمریکایی) را اخراج کند. با این حال، پس از خروج وی، روسیه همچنان به نفوذ خود در ایران ادامه داد. روسیه که پیش از این مجلس شورای ملی را تهدید کرده بود با نزدیک شدن به تهران (پایتخت ایران) باعث بحرانی شدن اوضاع تهران و انحلال مجلس شد. همزمان با انحلال مجلس، روسیه اعلام کرد که کاری به سلطنت ندارد. اما نخست وزیر با حضور بسیاری از نمایندگان مجلس کابینه جدیدی را تشکیل داد و مقر دولت را برای مقابله با متجاوزان از تهران به قم منتقل کرد. از این منظر به آنها کمیته دفاع ملی یا دولت مهاجر می گویند. پس از تصرف تهران به دست روس ها، اداره سایر مناطق آزاد کشور همچنان بر عهده دولت مهاجر بود. این موضوع باعث ناراحتی روس ها شد. لذا برای نابودی کامل دولت (مهاجر) ایران به قم لشکر کشی کردند.
فرمانهای عالی جنگ جهانی اول (از جمله نقض حاکمیت ملی ایران) توسط روسیه پس از مرداد ۱۲۹۴ (آگوست ۱۹۱۵) توسط آخرین امپراتور و فرمانروای مطلق سراسر روسیه، تزار نیکولای دوم صادر میشد. همچنین فرمانده سابق ارتش روسیه، گراند دوک نیکلا نیکلایویچ (پسرعموی تزار) به معاونت فرماندهی کل و فرماندهی ارتش جنوب و قفقاز منصوب شد. همچنین، ژنرال توماس نازاربکیان با ساماندهی نیروهای ارمنی در اشغال مرکز ایران نقش داشت.
حدود هشتهزار تا نه هزار سرباز روسی بهمنظور حفظ جان و مال اتباع روسیه در چهار مرحله وارد ایران شدند.در اواسط آبان ۱۲۹۴ (نوامبر ۱۹۱۵)، ژنرال یودنیچ که فرماندهی کمپین قفقاز را بر عهده داشت، دو ستون را به آذربایجان ایران اعزام کرد. یکی از آنها به فرماندهی ژنرال نیکولای باراتوف دستور داشت که به سمت جنوب غربی به سمت همدان و کرمانشاه پیش برود و راه را برای بغداد باز کند. ستون دوم از راه قم و کاشان به سمت اصفهان پیش رفت. در ۲۲ آبان (۱۴ نوامبر)، وزرای اتریش-مجارستان و آلمان، تهران را ترک کردند. نیروهای ایرانی متشکل از۶۰۰۰ ژاندارمری ایرانی (براساس خاطرات ایرج اسکندری، تعداد این ژاندارمها در ایران ۱۲۰۰ نفر بودهاست.)، حدود ۳۰۰۰ تن از نیروهای نامنظم ترک و تعدادی از عشایر ناراضی فارس متعهد شدند که نقاط استراتژیک را حفظ کنند.
نبرد رباط کریم
پس از فتح تهران، اتحاد نیروهای ایرانی گسسته شد. با اینحال، بخشی از نیروها با خارج شدن از تهران، در پی ایجاد مقاومت مجدد شدند. به همین دلیل قوای روسیه که وارد ایران شدند، از تهران خارج و تا رباط کریم آمدند چرا که میخواستند نفوذ کمیته دفاع ملی را بشکنند.
سید محمدکاظم طباطبایی یزدی معروف به صاحب عروه∗(زاده ۱۲۱۱ -درگذشته ۸ اردیبهشت ۱۲۹۸) فقیه، اصولی و از مراجع تقلید شیعه و مؤلف کتاب فقهی «العروهالوثقی»است متن فتوای حمایت او از مقاومت مردمی و ایستادگی در برابر نیروهای روس به شرح زیر است:
به نام خداوند بخشنده مهربان
در این ایام که دول اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب حمله نموده و از طرفی، روس ها شمال ایران را با قوای خود اشغال کرده اند و انگلیسی ها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند و اسلام را در معرض خطر نابودی قرار داده اند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی، واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی، مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قوای روسی وانگلیسی از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامی است تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تهاجم صلیبی ها محفوظ بماند.
— سید محمدکاظم طباطبایی یزدی
در این زمان، حیدر لطیفیان به ساماندهی نیروهای مقاومت مردمی پرداخت. از این نیروهای مردمی به خاطر انفکاک با نیروهای ژاندارم، با عناوینی مانند چریکهای مردمی یا چریکها یاد شدهاست.
پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید
قوای روسیه که وارد ایران شدند، تا رباط کریم آمدند چرا که میخواستند نفوذ کمیته دفاع ملی را بشکنند. حیدر و همرزمانش، فوج اول مبارزه بودند و فوج دوم در ساوه تشکیل میشود. بر اساس گفته محمدتقی بهار، شیوه جنگیدن آنها بهطور پارتیزانی بودهاست.
نیروهای روسی مقابل حیدر که از طریق دریای خزر خود را رسانده بودند از اعضای زیر بودند:
- چهاردهمین هنگ نارنجکانداز گرجستانی
- شانزدهمین هنگ نارنجکانداز مینگرلیان از لشکر نارنجکانداز قفقازی
- هنگهای لشکرهای ۲۱، ۳۹ و ۵۲ پیادهنظام با توپخانه و مسلسل.
حسن اعظام قدسی (اعظام الوزاره) درکتاب خاطرات خود به نام «خاطرات من» در مورد نخستین برخورد نظامی روسها با نیروهای ملی مینویسد:
«… قشون روس از یک طرف به روستای کُلمه (شهرک فجر، نسیمشهر) که بین راه رباط کریم به تهران واقع است میرسد، و مبارزین محلی از سه طرف محاصره میشوند روسها تقریباً از یک فرسنگی شروع به بمباران منطقه میکنند، تا نزدیک غروب سنگرهای مبارزین محلی باتوپ بمباران میشود. ولی همهٔ افراد جان سالم به در میبرند. اما هنگام غروب سواران پیادهنظام قشون روس نزدیکتر می شوندو جنگ با شمشیر آغاز و بعد از زد و خوردی خونین ۷۰ نفر کشته میشوند… حیدر لطیفیان نیز همانند بقیه همرزمان خود کشته شد. براساس روایات مردمان محلی روسها با بریدن سرهای کشتگان، تشخیص اجساد را دشوار کردند.[۵۱] تنها جسد قابل شناسایی حیدر لطیفیان بود که جسد او را در اطراف امامزاده در شمال روستای وهن آباد به خاک سپردند
حیدر لطیفیان نیز همانند بقیه همرزمان خود کشته میشود. براساس روایات مردمان محلی روسها با بریدن سرهای کشتگان، تشخیص اجساد را دشوار کردند.
تنها جسد قابل شناسایی حیدر لطیفیان بود که جسد او را در اطراف امامزاده در شمال روستای وهن آباد به خاک سپرده شد.
گفته شده میرزاده عشقی در غزل چکامه جنگ خود در رابطه با جنگ جهانی اول، درباره نظام السلطنه و حیدر چنین سروده :
یک سوی تیغ روس، رسیدست تا کرند | با آن رسوم وحشی و آئین بربری | |
یک سو به خانقین، کشیدست انگلیس | تیغی که دارد، آهنش آب مزوری… | |
چیزی نماند کاین دو، به هم در رسند و ما | هر یک نشان شویم، به صد پاره پیکری | |
هر چند کافی است پی رفع این دو تیغ | تنها «نظام السلطنه» با «تیغ حیدری» |
اگر تهران (پایتخت سلطنتی ایران) به تصرف ارتش روسیه درمی آمد، ایران به یکی از مستعمرات دائمی روسیه تزاری تبدیل می شد. به دلیل مقاومت مردمی در نبرد رباط کریم (هرچند نیروهای مقاومت مردمی ایران و حیدر لطیفیان – فرمانده نبرد – کشته شدند و نیروهای روسیه پیروز شد) زمان برای جداسازی پایتخت دولت و پایتخت سلطنت فراهم شد و بدین ترتیب ایران از خطر فروپاشی کامل نجات یافت. اگرچه نتیجه این نبرد پیروزی روس ها بود، اما در هدف بزرگتر، ایران در طول اشغال ایران در جبهه خاورمیانه جنگ جهانی اول حفظ شد و هرگز مستعمره هیچ کشوری نشد.
پس از نبرد
پس از شکست مقاومت مردمی رباطکریم و کشته شدن او، عبدالحسین فرمانفرما، از طریق تلگرافی که به اصفهان مخابره شد، اعلام تاسف نمود و به کمیته دفاع ملی بیان داشت که:
«… به حکم اجبار و الجا ناچار به سکوت میشوم تا آقایان اضافه بر امتحانات هفت هشت ساله و امتحانات ساوه و رباطکریم (شکست مقاومت مردمی)، یک امتحان دیگر هم در اصفهان بنمایند و به قوه اجبار، قشون اجنبی را وسط خاک ایران- که اصفهان باشد- دعوت نمایند …»
— عبدالحسین میرزا فرمانفرما – بعدها نخست وزیر ایران