استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
کیلین مورفی با بازی در نقش تامی شلبی در سریال پیکی بلایندرز شهرت جهانی پیدا کرد و موردستایش منتقدان قرار گرفت. قبل از آن در نقش مترسک در سهگانه شوالیه تاریکی بازی کرده بود. این سهگانه شروع همکاریاش با کریستوفر نولان کارگردان بود.
او در آخرین فیلم کریستوفر نولان، اوپنهایمر بازی کرد و برای آن برنده جوایز مختلف شد روزنامه آیریش تایمز او را یکی از بزرگترین بازیگران ایرلندی نامیده است.
فیلم «اوپنهایمر» ساخته کریستوفر نولان با بازی کیلین مورفی، که با نامزدی در ۱۳ رشته از رقبای خود پیش بود طبق پیشبینیها موفق شد اسکارها را درو کند و ۷ جایزه اصلی از جمله جایزه بهترین فیلم را به دست آورد.
کیلین مورفی به خاطر بازی در فیلم اوپنهایمر اولین جایزه اسکار خود را در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد دریافت کرد.
دقایقی بعد از او کریستوفر نولان جایزه بهترین کارگردان را برای فیلم اوپنهایمر گرفت.
او اخیرا با برنامه لوحهای جزیره متروک (دزرت آیلند دیسکس) بیبیسی مصاحبه کرد. در این برنامه از آدمهای سرشناس پرسیده میشود اگر در جزیرهای دورافتاده گیر کنند، یا به چنین جایی سفر کنند، دوست دارند چه موسیقی یا کتابی همراه داشته باشند.
۱. برای کیلین بازیگری در سینما، ترسناکتر از بازی درصحنه تاتراست
کیلین میگوید یکی از لذتهای تاتر برای یک بازیگر در این است که همیشه شانس دومی وجود دارد: «اگر یکشب، شب بسیار بدی باشد و چیزی در بازیتان سر جایش نباشد، لااقل میدانید فردا هم هست و میتوانید بازیتان را بهتر کنید. اما وقتی روی نوار سلولوئید چیزی ثبت میکنید، همیشه آنجا میماند.»
او اعتراف میکند کار درصحنه فیلم برایش چالشبرانگیزتر است: «همه آن نورافکنهای غولآسا و کامیونها و تریلرهای بزرگ تجهیزات، تکنسینها و همه عوامل و چیزهای دور برش. ناگهان در لحظه برداشت همهشان ساکت میشوند تا تو اجرا کنی. وقتی بازیگری جوانتری بودم، آن لحظه برایم خیلی ترسناک بود. فکرمی کنم حالا کمی به آن عادت کردهام اما در اوایل، کنار آمدن با آن خیلی سخت بود.»
پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
۲. ترانهای که او را به یاد سفرهای تابستانی با خانواده میاندازد
کیلین بزرگترین پسر در خانوادهشان بود که سه فرزند دیگر هم داشتند. او با شنیدن ترانه پسری در حباب از پل سایمون از آلبوم گریس لند به یاد کودکیاش میافتد و میگوید «این ترانه در نوار کاستی بود که وقتی بچه بودم همیشه در اتومبیل پدرم بود. همهمان در عقب ماشین خودمان را جا میدادیم و میرفتیم سفر. به فرانسه، ایرلند یا جاهای دیگر و کمپ میکردیم.»
«نوار کاست این آلبوم پل سایمون همیشه با ما بود. شعر تک تک ترانههایش را حفظ بودم اما فکر میکنم آن موقع نمیدانستم این آلبوم چه آلبوم خوبی است.»
«یک سفر را بهخوبی یادم هست. با کشتیهایی که اتومبیلها را حمل میکنند به فرانسه میرفتیم. تا جایی که یادم میآید یک نیسان مدل بلو برد داشتیم. مادر و پدرم جلو نشسته بودند. من، برادر و خواهرم، خواهر کوچکم روی صندلی بچه و مادربزرگم همگی در صندلی عقب بود. نمیدانم چطور همهمان جا شده بودیم. واقعاً آنهمه آدم برای آن اتومبیل زیاد بود.» او درحالیکه که میخندد و سر تکان میدهد، میگوید: «امروز اجازه چنین کاری نمیدهند. غیرقانونی است اما ما اینطور سفر میرفتیم.»
۳. پدر و مادر کیلین در جلسات اجرای موسیقی سنتی ایرلندی باهم آشنا شدند
«آنها در جلسات موسیقی سنتی ایرلندی باهم آشنا شدند و این موسیقی بخش جدانشدنی زندگی ما شد. پدر و مادرم هر دو معلم هستند. از سمت مادر، همه نسلاندرنسل معلم بودهاند و از طرف پدر، کشاورز. ما به اجراهای موسیقی سنتی که در میخانهها برگزار میشد میرفتیم. یکجور کودکی ایرلندی کلاسیک که در آن پدر مادرها بچهها را به جلسات موسیقی میبرند که تا دیروقت شب ادامهدارند و بچهها زیرمیز که رویش پر چیپس است، خوابشان میبرد.»
«فکرمیکنم حقش است برای برنامه لوحهای جزیره متروک بیبیسی ( دزرت آیلند دیسکس) یک ترانه سنتی ایرلندی انتخاب کنم چون بخش مهمی از کودکیام بوده است. باید اعتراف کنم در نوجوانی این نوع موسیقی را کاملاً رد میکردم و دوست نداشتم به آن گوش بدهم. اما حالا دوباره شروع کردهام به گوش دادن موسیقی ایرلندی و به آن علاقه پیداکردهام. پدرم بهتازگی در یک مغازه دستدومفروشی ترانهای را روی صفحه پیدا کرد و آن را به من داد. وقتی روی دستگاه گرامافون گذاشتم و به گوش دادم، حس کردم چقدر زیباست.»
ترانهای که کیلین به آن گوش داد، ترانه خنیاگر با نوازندگی ساز بادی شیموس انیس است.
۴. معلم انگلیسی دوره متوسطه که زندگیاش را تغییر داد
کیلین میگوید: «دوران ابتدایی برای من لذتبخشتر از دوران متوسطه بود. در دبیرستان شاگرد خوبی نبودم و اذیت میکردم. نه اینکه زیادی شر باشم اما فکر میکنم برای معلمها سخت بود چیزی یادم بدهند. حتماً برای پدر و مادرم هم سخت بود چون آنها خودشان معلم بودند و میتوانستند حدس بزنند سر کلاس چطور شاگردی هستم.»
«مدرسهای که میرفتم خیلی مدرسه آکادمیک و علمی بود.جایی برای هنر نبود و بهجایش خیلی روی ورزش تأکید داشتند و من به آن کششی نداشتم. اما شانس آوردم که معلم انگلیسی خیلی خوبی داشتیم به نام آقای بیلی وال که شاعر و رماننویس بود. او خیلی من را تشویق کرد.»
پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید
ویلیام وال، اولین شاعر شهر کورک که بهعنوان ملکالشعرا هم انتخابشد در مصاحبهای که در سال ۲۰۲۱با مجله آیریش اگزمینر انجام داد، گفت: «کیلین در دوران مدرسه نمایشی به صحنه برد. با دیدن همان نمایش فهمیدم که او ذوق طبیعی برای این کار دارد. بهراحتی میتوانستید ببینید که این پسر توانایی بازگیری دارد. احتیاج به هیچ آموزشی ندارد. علاوه بر این، او مرد نازنینی است و باوجود این همه شهرت، علاقهاش را به ایرلند و شهر کورک را حفظ کرده است.»
کیلین میگوید: «داشتن یک معلم خوب نعمت بزرگی است. برای من که معلمهای زیادی در اطرافم داشتم، داشتن یک معلم خوب خیلی مهم بود. آنها میتوانند زندگی فرد را تغییر بدهند. همیشه فکر میکنم به کار آنها آنطور که باید اهمیت داده نمیشود. اما معلمها میتوانند زندگی شمارا به مسیر درست هدایت کنند.»
۵. اوپنهایمر نوع خاصی از بازیگری میطلبید
کیلین از همان اول میدانست برای بازی در نقش فیزیکدان نظری جی رابرت اوپنهایمر، باید بتواند افکار درونی این شخصیت را با کوچکترین حرکتهای بدن و صورت نشان بدهد.
میگوید: «فکر میکنم این همان مدل بازی است که همیشه برای من جذاب بوده. وقتی میتوانی فکر کردن شخصیت را در صورتش ببینی و چهره شخصیت تبدیل به منظرهای تماشایی میشود. میدانستم کریس (نولان) قرار بود چنین شیوهای در فیلم به کار ببرد.»
«بخش زیادی از این شخصیت، در افکار و در سرش میگذرد و برای همین، یکجور بازی درونی میطلبید. یکجور اجرای خلاصهشده و کوچک. از طرف دیگر میدانستم این فیلم قرار است با دوربینهای آیمکس فیلمبرداری شود که فرمتی با رزولوشن و جزییات تصویری فوقالعاده بالا است. این تصاویر قرار است روی پرده سینمای ۲۴ متری به نمایش درآید. با دانستن این جنبهها تکنیکی برایم مسلم بود اینجا، بازی فیزیکی لازم نیست.»
«جنبه مهم کار این بود که بتوان همه این فرآیندهای ذهنی شخصیت را فقط با صورت و چشمها نشان داد. اما میدانستم این فقط القای حس با چهره نیست. توانایی من در این بخش بازیگری زیاد نیست.»
«اینجاست که فکر میکنی شاید بهتر باشد جنبههای فردی خودت را وارد کنی. بعد همه اینها را باهم مخلوط میکنی و میشود نسخه کریس و نسخه من از شخصیت اوپنهایمر.»
۶. او میتوانست ستاره دنیای موسیقی باشد
کیلین در سالها نوجوانی خواننده و گیتاریست گروه موسیقی به نام سانز آو مستر گرین جینز بود. برادرش هم عضو این گروه بود. تا مدتها به نظر میرسید زندگی حرفهای او در موسیقی خواهد بود: «موسیقی کاری بود که واقعاً میخواستم انجام بدهم. نه کمتر، نه بیشتر. هیچ شک و شبه ای در مورد اینکه ممکن است بخواهم وارد حرفه دیگری بشوم وجود نداشت و تا مدتها به نظر میرسید همینطور هم خواهد شد.»
برای مطالعه بیشتر:
«منطقه موردعلاقه» چطور توانست وحشتناکترین صداهای تاریخ سینما را خلق کند
«کیک محبوب من» در جشنواره برلین؛ عشق پیرانهسر یک زن در جامعه بسته ایران
گروه موسیقی آنها پیشنهاد قراردادی برای ضبط پنج آلبوم از طرف یک شرکت ضبط و پخش موسیقی از لندن دریافت کرد. اما جاهطلبیهای کیلین در این نقطه متوقف شد: «پدر و مادر من و پدر و مادر اع�