استفاده از مطالب، تصویرسازی ها، عکس ها، فیلم ها و پادکست ها با ذکر منبع و لینک مستقیم به وب سایت پلاك 52 بلامانع است.
تاریخ معاصر ایران جزیی از زندگی ایرانیها شده. آنها با بررسی، زیرورو و واکاوی کردناش میخواهند بدانند چه از سرشان گذشته. به این دلیل عاشق مطالعهی سرگذشت و بیوگرافی مردان سیاست هستند. به همین دلیل در سالهای اخیر تالیف و ترجمهی بهترین کتابها دربارهی چهرههای سیاسی ایران رونق گرفته.
ایران تاریخ پرفرازونشیبی دارد. در دستکم دو سدهی اخیر مردم ایران رویدادها، اتفاقات و حوادث زیادی را دیده و سختیهای زیادی تجربهکردهاند. با فقر، فشارهای گوناگون قدرتهای بزرگ استعماری، تجاوز به مرزها، از دست رفتن هزاران متر از اراضی کشور، تعصب، نادانی و ندانمکاری دستوپنجه نرم کرده، تحولات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی متعددی را پشت سر گذاشتهاند و سیاستمداران زیادی را دیدهاند که در سیاست این سرزمین به اوج رسیده و تقدیس شده یا به حضیض افتادهاند. اهل سیاست هرچه باشند، در سرزمینی که سیاستورزی بیپدر و مادر دانسته شده، صابون تهمت، افترا، بیحیثیتی، خیانت، زندان و جان دادن را بهتن زده و وارد میدان شدهاند، شایستهی شناخته شدن و بهیاد آوردن هستند. در ادامه با ۸ اثر از بهترین کتابها دربارهی چهرههای سیاسی ایران آشنا میشوید.
۱– تراژدی تنهایی؛ دربارهی محمد مصدق
محمد مصدق، نخستین رهبر آزادیخواه خاورمیانه، یکی از شناختهشدهترین رجال سیاسی تاریخ کشور، نخستوزیر ایران در فاصلهی هشت اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ تا بیستوپنج تیر ماه ۱۳۳۰ و بیستویکم تیر ماه ۱۳۳۱ تا بیستوهشتم مرداد ماه ۱۳۳۲، از حامیان نهضت مشروطه و ملی شدن صنعت نفت بود.
او که در خانوادهای فرادست بزرگ شد، والی شیراز بود، به مخالفت با کودتای سوم اسفند ماه ۱۲۹۹، نخستوزیری و سلطنت رضاشاه پرداخت و تبعید شد. به تعبیر اهل نظر، سیاستمداران، مورخان و روزنامهنویسان برجسته – محمد حسنین هیکل – الگوی جمال عبدالناصر و سالوادور آلنده بود، جلال و جبروت امپراطوری بریتانیا را به سخره گرفت.
در طول نزدیک به هفتادسالی که از کودتای بیستوهشتم مرداد سال ۱۳۳۲ میگذرد، نویسندگان و روزنامهنویسان ایرانی و خارجی مقالات، گزارشها، رسالهها و کتب بسیاری دربارهی علل و چرایی بروز کودتا و سقوط دولت مصدق نوشته و منتشر کردهاند، ولی همواره جای کتابی موثق، معتبر، قابل اتکا و علمی که به زندگی و شخصیت این رجل ایرانی بپردازد خالی بود.
پلاک۵۲ را در اینستاگرام دنبال کنید
کتاب «تراژدی تنهایی» اثر کریستوفر دو بلگ، زندگینامهی سیاسی محمد مصدق است. نویسندهی کتاب که انگلیسیمردی است که با بانویی ایرانی وصلت کرده، پس از مدتی پی برد که بسیاری از ایرانیها شخصیت اصلی کتاب را یکی از مهمترین نمادهای سرزمینشان میدانند. او که از بریتانیا متنفر بود، در همهی زندگی تلاش کرد تا دخالتهای دولت این کشور در امور ایران را افشاء کند.
دو بلگ دستبهکار شد تا زندگینامهای معتبر، موثق و قابل استناد از مصدق بنویسد. نویسنده در این اثر پانزده فصلی، با استفاده از انبوهی منابع فارسی و فرنگی و همچنین اسنادی تازهیاب از زندگی شخصی و حرفهای او، شرحی مفصل و پرجزئیات ارائه میدهد از فرازونشیبهای یک عمر سیاستورزیهای مصدق در کسوتهایی مختلف، عمری که عمدهاش در مرکز بحرانها گذشت و هر گامش پا گذاشتن از آتشی به آتش دیگر بود.
در بخشی از کتاب «تراژدی تنهایی / زندگینامهی سیاسی محمد مصدق» یکی از بهترین کتابها دربارهی چهرههای سیاسی ایران که با ترجمهی بهرنگ رجبی توسط نشر چشمه منتشر شده، میخوانیم:
«زیاد گریه می کرد، گاهی غش هم می کرد. با عصا راه می رفت و مدام از درد معده و سردرد گلایه داشت. وقتی ارنست گراس، سفیر آمریکا در سازمان ملل، به همراه ورنون والترز، در هتلی در نیویورک به دیدنش آمدند روی تخت دراز کشیده بود و حال حرف زدن نداشت.»
۲– قبله عالم؛ دربارهی ناصرالدینشاه
این اثر به قلم عباس امانت، استاد رشتهی تاریخ دانشگاه ییل، ۲۰ سال اول سلطنت ناصرالدینشاه را دربرمیگیرد. کتاب از ۹ فصل، موخرهای چهل صفحهای و کتابشناسی ۵۰ صفحهای تشکیل شده است.
در فصول ابتدایی این اثر که یکی از بهترین کتابها دربارهی چهرههای سیاسی ایران است با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران در اواخر قرن هجدهم میلادی و چگونگی آغاز سلسلهی قاجاریه آشنا میشویم. درمییابیم ناصرالدینمیرزا کودکی و نوجوانی سختی داشته، از تنهایی رنج میبرده و تا دوازدهسالگی فقط به زبان ترکی حرف میزده. با ملکجهان مادر ولیعهد که به «مهدعلیا» مشهور بوده، آشنا میشویم. او شاعرپیشه، خوشخط و مستقل بود. با تدبیر و حیله مردان را به زانو درمیآورد و در به قدرت رسیدن پسرش نقش اساسی ایفاء کرد.
در بخش دیگر کتاب با نحوهی تربیت ناصرالدینمیرزا آشنا میشویم. ولیعهد ازیکطرف تحت تاثیر مادام گلساز معلم فرانسوی و ازسوی دیگر تحت تعلیم ملاباشی (محمود نظامالعلما) بود.
بخشهای سوم و چهارم به ماجرای تاجگذاری ناصرالدینمیرزا و رابطهاش با امیرکبیر، صدراعظماش، میپردازد. روایت نویسندهی این اثر از مطلع شدن ولیعهد از مرگ پدر با چیزی که در کتاب «امیرکبیر و ایران» آمده، متفاوت است. عباس امانت میگوید روسها خبر را به ناصرالدینمیرزا دادند اما فریدون آدمیت انگلیسها را عامل باخبری ولیعهد میدانست.
تصویری که کتاب از امیرکبیر ارائه داده عاری از جانبداری، اسطورهسازی و قهرمانپروری است. نویسنده نقاط ضعف و قوت امیرنظام را به روشنی بیان کرده است. میرزا تقیخان ازیکطرف توصیهی شاه دربارهی جدا شدن از همسر و ازدواج با دختری دیگر را میپذیرفت، از سوی دیگر جلوی زیادهخواهیها و فساد شاه و اطرافیاناش میایستاد.
در بخشی از کتاب «قبله عالم» که با ترجمهی حسن کامشاد توسط نشر کارنامه منتشر شده، میخوانیم:
«وخامت اوضاع آذربایجان و نگرانی از سرنوشت ناصرالدین، میرزاتقیخان را برآن داشت که با کنسول بریتانیا صحبت کند و خواستار مداخله انگلیسی ها بشود. از اولین مدارکی که از تماس میرزا تقی خان با یک نماینده خارجی در دست است نه فقط سلیقه سیاسی او، و نیز تشخیصش در مورد نقش تعیین کننده قدرت های همسایه در امور داخلی ایران مشهود است، بلکه آرزوی درازمدت وی را نیز می توان خواند که می خواست ناصرالدین میرزا را وسیله ترفیع سیاسی خود قرار دهد.»
۳– در تیررس حادثه؛ دربارهی قوامالسلطنه
حمید شوکت نویسنده و تاریخنگار نامداری است. او که از نوجوانی، نیمهی دههی چهل شمسی، به ایالات متحده رفت، دبیرستاناش را هنوز تمام نکرده، عرقاش خشک نشده، به یکی از سازمانهای سیاسی دانشجویی پیوست. او همواره در انجام کارهای دشوار پیشقدم بوده و است.
پلاک۵۲ را در تلگرام دنبال کنید
یکی از کارهای دشواری که به سرانجام رساند، نوشتن بیوکرافی سیاسی احمد قوام دولتمرد، نخستوزیر و سیاستمدار ایرانی است. شوکت زندگی احمد قوام را از زمان پیش از مشروطه و زمانی که او به عنوان رئیس دفتر شاه به انقلابیون خبر میداد که در معرض دستگیری قرار دارند و باید مخفی شوند و نیز از هنگامی که فرمان مشروطیت به خط او نوشته شد، شروع میشود و در پایان حوادث ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به پایان میرسد. روزهایی که به گفتهی محمدعلی موحد، نویسنده و مترجم سرشناس، بهتر بود طوری پیش میرفت که قوام بر سر کار میآمد. چون هر راه حلی برای مسئلهی نفت در برابر جانشین مصدق میگذاشتند مسلما از آنچه در آخر کار ایران را مجبور به قبول آن کردند بهتر میبود. لب کلام شارح ملی شدن نفت ایران این است که اگر قوام بر سر کار میبود بیتردید مسئلهی نفت چنان حل میشد که کار به کودتای ۲۸ مرداد نمیکشید و تاریخ به گونهای دیگر رقم میخورد.
این شخصیت سیاسی چنان که نویسنده تصویر کرده در دو واقعهی تاریخی جنبش جنگل و غائلهی آذربایجان با تدبیر و زیردستی مسئله را با گفتوگو با مسکو و کمک گرفتن از مراجع بینالمللی حلوفصل کرد.
این اثر، یکی از بهترین کتابها درباره چهرههای سیاسی ایران، نمونهی درخشانی از نگاه دوباره به تاریخ و ومرور گذشته است. تصویر این سیاستمدار که سرشار از بدنامی است را دگرگون میکند و ناماش را بر میکشد.
در بخشی از کتاب «در تیررس حادثه» میخوانیم:
«در آستانه ی دومین سالگرد کودتا، هنگامی که دیگر بازیگران صحنه در زندان زرهی، در گوشه ی پامنار و در مهاجرت مسکو به فرصت های از دست رفته می اندیشیدند، احمد قوام در سی ویکم تیرماه ۱۳۳۴ در تهران دیده از جهان فروبست. سه سال پیش از آن، دربار و حزب توده و آیت الله کاشانی و جبهه ملی، در تشریفاتی دامنه دار که بزرگداشت قیامی تاریخی نام می گرفت، در موجی از افترا و اتهام، نامش را به زشتی آلودند.»
۴– میعاد در دوزخ؛ دربارهی خلیل ملکی
خلیل ملکی یکی از شخصیتهای سیاسی ایران است که دربارهاش زیاد بدگویی شده است. سلطنتطلبها، استالینیستها، تودهایها، اعضای جبههی ملی و خیلی از احزاب دیگر تحقیرش میکردند و نادیدهاش میگرفتند. اما او برای برقراری سوسیال دموکراسی تلاش کرد. از دوستی، مدارا و تساهل و تسامح میگفت. عملگرا بود و برای مبارزه با استبداد و نیروهای جداییطلب طرفدار شوروی فعالیت کرد اما لعن و نفرین شد.
او در تبریز به دنیا آمد و زیر سایهی پدری طرفدار مشروطه رشد کرد. خشونت و هیجان انقلاب را دید و به شخصیتی محتاط، شجاع و سرسخت تبدیل شد.
حمید شوکت برای نوشتن زندگینامهی سیاسی ملکی که یکی از بهترین کتابها دربارهی چهرههای سیاسی ایران است، از اسنادی که در آرشیوهای آلمان یافت استفاده کرد. آشنایی با مجلهی دنیا و گروه دکتر تقی ارانی بخش جدیدی در زندگی او گشود. ملکی در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم با ا